جشن كريسمس مسيحيان

جشن كريسمس مسيحيان

ܒܫܡܐ ܕ ܐܠܗܐ

تولد عيسي مسيح:

واقعه تولد عيسي مسيح به اين شرح است: مريم، مادر عيسي كه در عقد يوسف بود، قبل از ازدواج با او، بوسيله روح القدس آبستن شد. يوسف كه سخت پاي بند اصول اخلاق بود، بر آن شد كه نامزدي خود را بر هم بزند، اما در نظر داشت اين كار را در خفا انجام دهد تا مبادا مريم بي آبرو شود.

او غرق در اينگونه افكار بود كه بخواب رفت. در خواب فرشته اي را ديد كه به او گفت: يوسف، پسر داود، از ازدواج با مريم نگران نباش. كودكي كه در رحم اوست، از روح القدس است. او پسري خواهد زاييد و تو نام او را عيسي (يعني نجات دهنده) خواهي نهاد، چون او قوم خود را از گناهانشان خواهد رهانيد و اين همان پيغامي است كه خداوند قرنها قبل به زبان نبي خود اشعيا فرموده بود كه: بنگريد دختري باكره آبستن خواهد شد و پسري به دنيا خواهد آورد، و او را عمانوئيل خواهند ناميد. (عمانوئيل به زبان عبري به معني خدا با ما است.)

چون يوسف بيدار شد، طبق دستور فرشته عمل كرد و مريم را به خانه اش آورد تا همسر او باشد؛ اما با او همبستر نشد تا وقتي كه او پسرش را به دنيا اورد؛ و يوسف او را عيسي نام نهاد.

(انجيل متي باب 1 ايه 18 الي 25)

ستاره شناسان در جستجوي عيسي:

عيسي در زمان سلطنت هيروديس در شهر بيت الحم يهوديه بدنيا آمد. در آن هنگام چند مجوس ستاره شناس از مشرق زمين به اورشليم آمده، پرسيدند: كجاست آن كودكي كه بايد پادشاه يهود گردد؟ ما ستاره او را در سرزمينهاي دور دست شرق ديده ايم و آمده ايم تا اورا بپرستيم .

وقتي اين مطلب به گوش هيروديس پادشاه رسيد، سخت پريشان شد. تمام مردم اورشليم نيز از ماجرا آگاهي يافتند. او تمام علماي مذهبي قوم يهود را فراخواند و از ايشان پرسيد: طبق پيش گويي پيامبران، مسيح در كجا بايد به دنيا آيد؟ ايشان پاسخ دادند: بايد در بيت لحم متولد شود زيرا ميكاي نبي چنين پيشگويي كرده است: اي بيت لحم، اي شهر كوچك، تو در يهوديه، دهكده اي بي ارزش نيستي، زيرا از تو پيشوايي ظهور خواهد كرد كه قوم بني اسرائيل را رهبري خواهد نمود.

آنگاه هيروديس پيام محرمانه اي براي مجوسيان ستاره شناس فرستاد و از ايشان خواست تا به ملاقات او بيايند و به او اطلاع دهند كه اولين بار ستاره را در چه زماني ديده اند. پس به ايشان گفت: به بيت لحم برويد و به دقت به جستجوي ان طفل بپردازيد. آنگاه  نزد من بازگشته، به من خبر دهيد تا من نيز بروم و او را بپرستم .

پس از اين گفت و گو، ستاره شناسان به راه خود ادامه دادند. ناگهان ستاره را ديدند كه در پيشاپيش آنان حركت مي كند، تا به بيت لحم رسيده، بالاي جايي كه كودك در آنجا بود ايستاد. ستاره شناسان از شادي در پوست نمي گنجيدند.

وقتي وارد خانه اي شدند كه كودك و مادرش مريم در ان بودند، پيشاني بر خاك نهاده، كودك را پرستش كردند. سپس هداياي خود را گشودند و طلا و عطر و مواد خوشبو به او تقديم كردند. اما در راه بازگشت به وطن، از راه اورشليم مراجعت نكردند تا به هيروديس گزارش بدهند، زيرا خداوند در خواب به آنها فرموده بود كه از راه ديگري به وطن باز گردند.      (انجيل متي باب 2 ايه 1 الي 12)

 

پايه گذاري تقويم ميلادي:

در آيين مسيحيت به منظور گرامي داشت زادروز مسيح بسياري از اعضاي كليساي كاتوليك روم و پيروان آيين پروتستان (كالويني و لوتري)، اعضاي بيشتر كليساهاي ارتدكسي در سراسر دنيا و كليساي شرق آشوري (كه خود كليسايي مستقل است و به هيچ يك از كليساهاي نام برده مربوط نمي شود) تولد مسيح را در روز 25 دسامبر(4 دي) جشن مي گيرند.

برخي از مسيحيان ارتدكس در روسيه، اوكراين، سرزمين مقدس (ناحيه تاريخي فلسطين) و اطراف آن به سبب پيروي از گاهشماري يولياني، جشن كريسمس را در روز 7 ژانويه برپا مي دارند. اعضاي كليساي ارامنه طبق سنتي كه دارند روز ميلاد و همچنين روز عيد غسل تعميد مسيح را با همزمان در روز ششم ژانويه جشن مي گيرند.

ايام 12 روزه كريسمس با سالروز ميلاد مسيح در 25 دسامبر آغاز گشته و تا روز 6 ژانويه ادامه مي يابد.

در خصوص گاهشماري يولياني مي توان گفت نوع تغيير يافته گاهشماري رومي است كه در سال 46 قبل از ميلاد توسط  ژوليوس سزار و در سال 8 بعد از ميلاد توسط آگوستين سزار (امپراتور وقت روم) با تعديل تقويم رومي معرفي شد. ماه هاي ان با ميلادي يكسان بوده و با 29 روزه شدن ماه فوريه كبيسه مي شود.

تقويم يولياني 365 روز بود كه براي هر 4 سال يك روز به روزهاي سال اضافه مي شد، به علت دقيق نبودن كسر سال نسبت به سال اعتدالي هر 128 سال يك روز عقب مي افتاد.

اين گاهشماري در دوره مسيحي با مبدا ميلادي (به عنوان گاه شماري ميلادي) پذيرفته شد. كبيسه گيري تقويم ميلادي در سال 1583 ميلادي (با عنوان گاه شماري گريگوري يا ميلاد جديد) تصحيح شد، در گاهشماري ميلادي بر پايه ژوليني اعتدال بهاري در سال 325 ميلادي كه شوراي نيقيه تشكيل شده بود در 21 مارس صورت گرفته بود و در سال 1583 به 11 مارس افتاده بود و 10  روز عقب مانده بود كه با حذف 10 روز از تاريخ و كاهش نسبي كبيسه گيري در نتيجه ميزان دقت گاه شماري ميلادي را به يك روز (عقب مانده) در 3320 سال رساند.

 

ريشه لغوي

واژه كريسمس (Christmas) به معناي مراسم عشاي رباني در روز ميلاد مسيح است. در حدود سال 1050 ميلادي به صورت واژه Christes maesse به معني جشن مسيح ، وارد زبان انگليسي قديم گرديد و محققان معتقدند، گونه كوتاه تر ان يعني Xmas شايد براي نخستين بار در قرن سيزدهم به كار رفته باشد. واژه قديمي تر يول (Yule) احتمالا از واژه الماني Jol انگلوساكسوني Geol كه به جشن انقلاب زمستاني اشاره دارد، مشتق شده است. واژه هاي متناظر در ديگر زبان ها چون نويداد (Navidad) در اسپانيايي، ناتاله (Natale) در ايتاليايي و نوئل (Noel) در فرانسوي، همگي معناي ميلاد را تداعي مي كنند و واژه آلماني وايناختين (Weihnakhten) به معني شب تقديس شده مي باشد.

 

ريشه تاريخي:

منشا دقيق انتخاب روز 25 ماه دسامبر به عنوان ميلاد عيسي مسيح در پرده اي از ابهام قرار دارد و تاريخدانان در مورد آنكه پيروان مسيح از چه زماني شروع به برپاداشتن جشن ميلاد او نمودند، به يقيين نرسيده اند. گرچه در اناجيل چهارگانه تولد عيسي با جزئيات شرح داده شده است و حتي در اين اناجيل زماني كه فرشتگان مژده تولد مسيح را ميخواهند به چوپانان بدهند شاهد اين هستيم كه چوپانان به همراه گوسفندان خود در چراگاه ها به سر مي برند و از سوي ديگر حضرت مريم مسيح را در طويله به دنيا مي آورد كه خود اين وقايع حاكي از از اين امر مي باشند كه مسيح در يك شب تابستاني به دنيا آمده است چرا كه طويله خالي از احشام و چوپانان به همراه احشام خود در چراگاه ها مي باشند، ولي هيچ تاريخي در آنها ذكر نشده است، روز 25 دسامبر براي نخستين بار در سال 221 پس از ميلاد، در نوشته هاي سكستوس ژوليوس افريكانوس (اولين تاريخنگار مسيحي) به عنوان روز ميلاد مسيح ، انعكاس يافته و بعد ها به طور فراگير در عالم مسيحيت پذيرفته شده است.

اما بيشتر محققان معتقداند كه اين روز به عنوان جايگزيني براي جشن روز ميلاد خورشيد شكست ناپذير يا سوليس اينويكتي (Solis invicti) كه به هنگام انقلاب زمستاني به عنوان نماد نوزايي خورشيد، به دور افكندن زمستان و نداي تولد دوباره بهار و تابستان، در امپراتوري روم برگزار مي شد، رايج گرديد و در واقع كريسمس، صورت مسيحي شده اين جشن بود، پيش از پذيرفتن آيين مسيحيت به عنوان دين رسمي روم در قرن چهارم ميلادي، روميان هر ساله در روز 17 دسامبر در جشني به نام ساتورناليا به سياره كيوان (سانورن) ايزد باستاني زراعت، احترام مي نهادند. اين جشن تا 7 روز ادامه مي يافت و انقلاب زمستاني را كه طبق گاهشماري يولياني باستان حدودا در 25 دسامبر واقع مي شد، شامل مي گرديد. هنگام عيد ساتورناليا ، رومي ها اقدام به برپا داشتن جشن وسرور ، به تعويق انداختن كسب و كار، هديه دادن به همديگر و آزاد كردن موقتي برده ها مي نمودند.

 

همچنين آيين رارورري ميترائيسم، بر پايه پرستش ايزد باستان ايران زمين، ميترا در سرزمين هاي تحت فرمانروايي روم باستان اشاعه زيادي يافته بود و بسياري از روميان، رويداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستاني را با شركت كردن در مراسمي به منظور بزرگداشت زادروز ميترا، در 25 دسامبر جشن مي گرفتند، اين جشنها تا اول  ژانويه ادامه مي يافت كه روميان اين روز را نخستين روز ماه و سال جديد مي دانستند، كليساي كاتوليك روم روز 25 دسامبر را به عنوان زادروز مسيح برگزيد تا به مراسم باكاني مرسوم آن زمان معنا و مفهوم مسيحي بخشد. براي نمونه، كليسا جشن زادروز ميترا خداي نور و روشنايي را با جشن بزرگداشت زادروز عيسي كه كتاب مقدس عهد جديد او را نور و روشني جهان مي نامد، جايگزين نمود، كليساي كاتوليك با اين اميد كه پيروان آيين ميترا به آيين مسيحيت وارد كند، به آنها اجازه داد تا به عنوان بزرگداشت زادروز مسيح به برگزاري جشن و سرور خود در تاريخ معين شده پيشين ادامه دهند.

فلسفه روزه در مسيحيت و چگونگي گرفتن روزه عيد ميلاد مسيح :

 

توضيح اين كه چون اين جانب پيرو و شماس كليسا شرق آشوري مي باشم، لذا در توضيحات مربوط به عقايد مذهبي، مباحث را بر پايه آموزه هاي ديني اين كليسا قرار داده ام.

روزه در كليساي شرق آشوري به زبان آشوري به كلمه ܨܘܡܐ (صُما) مرسوم مي باشد ، ܨܡ (صَم) در ريشه به معني پرهيز است. در اينجا بايد بين پرهيز و روزه تفاوت حاصل كرد، واژه روزه مشتق از دو بخش روز و ه مي باشد كه به معني يك روز چيزي نخوردن است، منظور از يك روز از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب است، به همين دليل است كه براي به كار بردن اين واژه در الفاظ جمع به آن ايام روزه اطلاق مي شود.

تفاوت عمده اي كه پرهيز با روزه دارد در اين است كه پرهيز بيشتر جنبه روحي و عرفاني نسبت به روزه كه داراي جنبه مادي و فيزيكي است دارد، از اين رو در مورد روزه عيد ميلاد و نحوه گرفتن روزه (جنبه مادي)، در هيچ جايي از كتاب هاي كليساي شرق آشور كه اكثرا اين كتاب ها جنبه قانون بخشي به امورات كليسا را دارند نامي برده نشده است، بلكه تاكيد اصلي بر روي خواندن دعا و ورود به حضور خداوند از ديدگاهي عرفاني و سلوك است.

اكثر اين كتاب ها قبل از شوراي اجماعي بزرگ كه در سال 325 ميلادي به وسيله 318 روحاني عالي قدر مسيحيت در نيقيه به دستور كنستانتين امپراتور روم تشكيل شد نوشته شده بودند، اين اجماع يكي از انشقاق هاي بزرگ را در عالم مسيحيت به وجود آورد كه حاصله ان جدا شدن كليسا ها از هم و به وجود آمدن مذاهب مختلف شد.

پس از اين انشقاق شوراي عالي روحانيت كليساي شرق آشوري نيز صورت گرفت، كه كار اين شورا اجماع تمامي روحانيون عالي منصب اين كليسا كه شامل رهبر اعظم ان (پاتِريارك) اسقف هاي اعظم (مِطراپوليد ها) و اسقف هاي آن بود، در اين اجماع  كه هر چند سال يك بار صورت مي گرفت، قوانين كليسا مورد بازنگري صورت مي گرفتند و هر كجا كه نياز به تغيير و به روز كردن بود آن را تغيير مي دادند.

تا سر انجام در اين مجمع بحث گرفتن روزه يعني جداي از پرهيز كه به مدت 3 قرن آن را در كتاب هاي كليسا داشته و انجام مي دادند نيز مطرح شد، در اين مجمع بحث روزه گرفتن و پرهيز كردن از خوردن چيزي كه هر شخص آن را بيشتر از هر چيز ديگري در زندگي خود ميخواهد مطرح شد، زيرا با توجه به اين كه اكثر آزمايش ها و وسوسه هاي بزرگ در كتب عهد عتيق و عهد جديد كتاب مقدس بخاطر خوردن صورت گرفته اند، اين پرهيز از خوردن به نوعي نشان دهنده اين است كه پيروان اين كليسا خود را در مدت ايام روزه عيد ميلاد و روزه عيد قيام مسيح ( كه به آن نيز اشاره اي خواهد شد) آماده مي كنند تا از آزمايش هاي احتمالي سربلند بيرون بيايند و ايمان خود را به مسيح نشان بدهند.

از اين رو اين اجماع بر اين شد تا چهارچوبي براي اين پرهيز كردن از خوراك برپا كند . بنابراين كل را در نظر گرفت و با ديدن اين كه اكثر مردم خوردن گوشت (هرنوع گوشت) و لبنيات را بيشتر از هر چيز دوست دارند ، خوردن گوشت و هر خوراكي اي كه از خون موجود زنده گرفته مي شود را در ايام پرهيز منع كرد يعني روزه گرفتن، نخوردن گوشت و نخوردن خوراكي هايي بود كه از خون موجودات زنده گرفته شده بود از اين حيث در ايام روزه خوردن خوراكي هايي چون تخم مرغ، كره، پنير ، شير و به حالت كلي لبنيات و انواع گوشت منع شد.

دليل ديگر منع خوردن اين خوراك در ايام روزه بيشتر جنبه علمي دارد، زيرا كه اين خوراك به انسان نوعي خوي حيواني داده و محرك او به انجام گناه مي باشند كه اين با فلسفه اوليه پرهيز كردن كه حالت دعا كردن و نزديكي به خدا از نظر عرفاني است مغايرت داشت.

نمي توان اسناد تاريخي زيادي را كه دال بر سواد و دانش بالاي علمي و پزشكي روحانيون اين كليسا را در قرون اول مسيحيت است را ناديده گرفت، از جمله اين اسناد مي توان به اولين پزشكان و دانشجويان پزشكي دانشگاه جندي شاپور اشاره كرد كه اكثر روحانيون كليساي شرق آشوري بودند و رابطه اي كه خاندان بخت عيشو در صدر اسلام با خلفاي اسلامي (خانداني كه ساليان سال در عرصه كليسا و پزشكي فعال بوده اند) داشت گواهي بر اين مسئله است.                                                                                                       

از اين رو، روزه عيد ميلاد مسيح به مدت 25 روز وارد اصول و احكام اين كليسا شد، اين روزه به دليل اين كه مسيح متولد مي شود و بيشتر جنبه شادي و جشن دارد حالت مستحب داشته و از 1 دسامبر آغاز مي شود و در روز 25 دسامبر به پايان مي رسد يعني از 25 روز قبل از عيد آغاز مي شود.

مسيحيان يك روزه ديگر به نام روزه عيد قيام مسيح دارند، اين روزه نيز به مدت 50 روز قبل از عيد قيام آغاز مي شود و روز عيد به پايان مي رسد، اين روزه نيز همانند روزه ميلاد مي باشد با اين تفاوت كه در اين روزه، روزه گرفتن هفته اول، هفته وسط و هفته آخر آن براي هر شخص پيرو اين كليسا واجب است.

اكنون ممكن است اين سوال پيش بيايد كه اگر شخصي پيدا شود كه كلا در اكثر ايام زندگي اش علاقه اي به خوردن گوشت و لبنيات ندارد (اين مسئله امروزه مابين قشر گياهخواران به وضوح ديده مي شود)، در ايام روزه چگونه بايد روزه خود را به جا آورد؟

پاسخ اين سوال در متن داده شد : اين كه اين چهارچوب براي اكثر مردم است و به صورت جزئي نمي باشد ، بنابراين اين گونه اشخاص بايد در ايام روزه از آن خوردني اي كه بيشتر از هر چيزي به ان علاقه دارند خودداري كنند.

 

چگونگي تبريك عيد و رفتن به ديد و بازديد عيد:   

همان طور كه اشاره شد اكثر مسيحيان جهان روز ميلاد مسيح را در تاريخ 25 دسامبر جشن مي گيرند، اين در خصوص اعضاي كليساي شرق آشوري نيز صدق كرده و اكثر مردم صبح زود به كليسا رفته و در مراسم دعا و عشاي رباني آن روز كه به خاطر ميلاد مسيح اجرا مي شود شركت مي كنند.

در اين مراسم مذهبي كه با دعا و ستايش خداوند شروع مي شود، از كتاب عهد عتيق پيشگويي هايي كه مربوط به تولد مسيح است قراعت شده و از اناجيل چهارگانه (متي ، مرقس ، لوقا و يوحنا) تولد مسيح قراعت مي شود (در آغاز تولد مسيح طبق نوشته متي ذكر شده است) سپس كشيش قراعت آن روز را تفسير كرده و نامه هاي ارسال شده از طرف رهبر كل كليساي شرق اشوري در جهان عالي جناب پاتِريارك مارگيورگيز صليوا  و اسقف ايران عالي جناب مار نَرساي بنيامين كه داراي مضامين تبريك عيد و درخواست بركت و شادي در ايام فرخنده عيد از درگاه خدا مي باشند را قراعت مي كند، سپس نامه هاي رسيده براي تبريك عيد از طرف نماينده محترم آشوريان در مجلس شوراي اسلامي ايران و انجمن آشوريان اروميه و حومه  را قراعت مي كند.  (مار به معناي عالي جناب است)                                  

سپس كشيش نامه انجمن آشوريان اورميه و حومه را كه هر ساله به منظور رعايت نظم و ترتيب در ديد و بازديد هاي عيد ، ترتيبي را مقرر مي كند قراعت مي كند، طبق اين ترتيب در روز اول تمامي مسيحيان اروميه اعم از آشوريان كاتوليك، پروتستان  و شرق آشوري به ديدار كشيشان و اسقف هاي كليساهاي نام برده مي روند و عيد را به آن ها تبريك مي گويند، هر دوره به ترتيب  يكي از كليسا ها براي اين امر ميزبان مي شود، در روز دوم يك منطقه خاص شهر براي مثال از پل مدرس تا شهرك ايثار شهر اورميه مورد نظر قرار مي گيرد، روز دوم نيز به همين شكل، تا اين كه تمامي مناطق شهر به ترتيب، ميزبان ايام عيد مي شوند. اين ترتيب تا چند روز بعد از عيد صورت گرفته و تا يك روز قبل از ژانويه به پايان مي رسد و در شهرهاي ديگري كه انجمن آشوريان را داريم همين ترتيب حفظ مي شود چون شهرهاي تهران و كرج.

بايد اضافه كرد كه ژانويه تحويل سال نو ميلادي بوده و در 6 روز بعد از عيد صورت مي گيرد.

پس از اين كه سخنراني كشيش به پايان رسيد مراسم عشاي رباني آغاز مي شود و در اينجا اشخاصي كه اين روزه مستحب را گرفته اند روزه خود را باز مي كنند. پس از پايان اين مراسم، مردم به حياط كليسا رفته و همديگر را مي بينند و روبوسي مي كنند و عيد را به هم تبريك مي گويند و هر كدام براي صرف نهار عيد به منزل خود برمي گردند، البته بايد اشاره كرد كه بيشتر مرسوم است كه اكثر خانواده ها براي صرف نهار روز عيد به منزل بزرگ تر هاي خود مي روند و عيد آنان را نيز تبريك مي گويند.

همان طور كه اشاره شد مردم بعد از ظهر ان روز به ديدن روحانيون كليساها رفته و عيد را به آن ها تبريك مي گويند، از فرداي ان روز نيز طبق ترتيب مقرر شده به ديدن اقوام و دوستان خود رفته و در روز مقرر خود نيز ميزبان بوده و دوستان و اقوام آن ها به ديدنشان مي آيند.

 

بابانوئل و ورود آن به فرهنگ عيد ميلاد مسيح:

شخصيتي كه امروزه به شكل پيرمردي مهربان و چاق است و با لباس سرخ رنگ و ريشي سفيد و بلند، هنگام كريسمس در ميان برگزاركنندگان اين جشن ظاهر مي گردد به چندين اسم شناخته مي شود كه بابانوئل (Papa noel) سانتا كلوز( Santa claus ) و سنت نيكولا Saint nicola ) ) از معروف ترين اين اسامي اند. به زبان آشوري به بابانوئل بَبَه سَوَه ( ܒܒܐ ܤܒ̣ܐ ) گفته مي شود.

 

تاريخچه بابانوئل:

در سده چهارم ميلادي، يكي از اسقف هاي بيزانس (تركيه امروز) به خاطر رفتار مهربانانه اش با كودكان و دادن هديه به فقرا شهرت يافت . اين شخص كه بعد ها به سنت نيكلاس (نيكلاس قديس) شهرت يافت ، در نقاشي هاي قرون وسطي و عصر رنسانس به شكل مردي بلند بالا با چهره اي جدي و نجيبانه نشان داده شده است و تا حدود قرن شانزدهم، جشن مخصوص او در روز ششم دسامبر در سراسر اروپا برگزار مي شد، اما از ان پس اين جشن، تنها به پروتستان هاي هلند منحصر گرديد. مهاجران هلندي كه به امريكاي شمالي كوچ كردند، اين رسم را با خود به ان كشور بردند و در آن جا بود كه نام او به سانتا كلوز تغيير يافت.

جسد سنت نيكلاس اكنون در كشور تركيه در منطقه Demre  (سواحل دريايي مديترانه) مدفون است و به علت موميايي شدن قسمت هايي از آن سالم مانده است. دانشمندان در سال 2003 ميلادي موفق به بازسازي صورت وي از روي استخوان هاي او شدند و با كمال تعجب دريافتند كه بابانوئل واقعي او بوده است.

اعتقادات مسيحيان درباره بابانوئل:

مسيحيان سراسر جهان در شب كريسمس خود و كودكانشان را براي آمدن بابانوئل آماده مي نمايند. برخي از اعتقادات ايشان درباره بابانوئل به شرح زير است. (البته واضح است كه اين باورها مختص كودكان مسيحي است.)

كودكان جورابهاي خود را بر ميخ هايي در بالاي تخت خوابشان مي آويزند. (اين نيز از كارهاي قديس برداشت شده كه جورابهاي بچه ها را پر از هدايايش مي كرد.)

اعتقاد بر اين است كه بابانوئل از شومينه وارد خانه مي شود.

خانه بابانوئل و كارخانه اسباب بازي سازي اش در قطب شمال قرار دارد.

بابانوئل با نوعي سورتمه كه چندين گوزن شمالي آن را مي كشند به شهرهاي مختلف مي رود . سورتمه اي كه قادر به پرواز است.

بابانوئل مي داند كدام بچه در طول سال خوب بوده و كدام بد ، چون او با خداوند ارتباط دارد . و فقط به بچه هاي خوب هديه مي دهد.

 

درخت كاج در فرهنگ عيد ميلاد مسيح:

سنت درخت كريسمس به آلمان قرن شانزدهم ميلادي و زماني كه مسيحيان ، درختان تزيين شده را به خانه هاي خود آوردند، برمي گردد . همچنين در آن زمان عده اي هرم هايي از چوب مي ساختند و آنرا با شاخه هاي درختان هميشه سبز و شمع تزيين مي كردند.

البته رواياتي نيز است كه كشيش معترض آلماني يعني مارتين لوتر علاوه بر كشيش بودن نگهبان جنگل محل زندگي خود بود كه براي اولين بار در ايام عيد او درخت سبز كاج را به خانه خود و كليسا برده است و بيانگر اين شده است كه اين ذات سبز درخت حتي در زمستان نيز ما را به ياد مسيح هميشه زنده مي اندازد.

به تدريج رسم استفاده از درخت كريسمس در بخش هاي ديگر اروپا نيز طرفداراني پيدا كرد. در گذشته معمولا درخت را با اشيايي همچون خرما، سيب و آجيل تزيين مي كردند، در قرن هجدهم ميلادي، روشن  كردن درخت توسط شمع ها آغاز شد و زماني كه برق اختراع شد ، برق به وسيله چراغ هاي كريسمس جايگزين شمع شد.

امروزه از تزيينات بسيار زيبايي چون گوي هاي ريز و درشت رنگي، بابانوئل هاي عروسكي كوچك و چراغ هاي كريسمس استفاده مي شود ، يك فرشته يا يك ستاره ممكن است در بالاترين قسمت درخت قرار بگيرد كه نشان دهنده فرشته بيت الحم و ستاره مجوسيان است كه به ميلاد مسيح اشاره مي كند.

امروزه درخت هاي كريسمس مصنوعي را از بلي وينيل كلرايد درست مي كنند، كه هم براي حفظ محيط زيست و هم از نظر اقتصادي بسيار مناسب است.                                                        

در پايان در مقابل خواست خدا كه توفيق نوشتن اين چند سطر را به بنده عطا كرد سر طاعت فرود مي آورم.

شماس ايلراي بت گيورگيز موش آباد

دي ماه 1393