خيانت انگليسي ها به آشوريان در قتل عام آشوريان سميل عراق

خيانت انگليسي ها به آشوريان در قتل عام آشوريان سميل عراق

در سال 1916 بعلت هجوم نيروهاي ترك و عشاير مسلح كرد كه توسط حكومت تركيه عثماني مسلح شده بودند آشوريهاي ساكن كوههاي حكياري بدستور پاتريارك مار بنيامين شمعون بطرف دشت سلماس و اورميه سرازير گشتند تا از حكومت روسيه تزاري كه در اورميه مستقر بودند ياري طلبيده و با آنان عليه تركيه عثماني هم پيمان شوند.

در اين شهرها قواي آشوري توسط ارتش روس تعليم گرفته و مسلح شدند تا در مقابل ارتش عثماني كه قصد قطع راه كمك رساني متفقين به روسيه را داشتند قرار گيرند.

آشوريان تا سال 1917 كه نيروهاي روسيه بدليل وقوع انقلاب به كشور خود فراخوانده شدند دليرانه در مقابل نيروهاي ترك جنگيدند و ضربات سختي بر آنان وارد كردند. در همين سال فرستادگاني از طرف سازمان جاسوسي انگليس در ماوراء قفقاز با آشوريان ملاقات كردند تا طرح يك نقشه مشترك با نيروهاي روسي و انگليسي را بريزند.

بعد از خروج قواي روسيه از اورميه آشوريان بدون اتكاء به هيچ قدرت بيگانه مدت هفت ماه در مقابل حملات تمام نيروهاي مخالف ايستادگي نمودند. بسال 1918 كاپيتان "پنينكتون" از طرف دولت انگليس با آنان تماس گرفته و قول كمك به آشوريان را داد. او به آشورياني كه بشدت نيازمند اسلحه و مهمات بودند خدعه و نيرنگ و وعده داد از جمله از آنان خواست كه براي دريافت اسلحه و مهمات به شهر "صائين قلعه" كه نيروهاي انگليسي در آن مستقر بودند بروند. چون در آنزمان شهر اورميه در محاصره نيروهاي ترك و عشاير مسلح بود لذا بنا به خواست روءساي قبايل آشوري و خانواده پاتريارك، مارشال "آغا پطروس" رهبر نظامي وقت آشوري جهت شكستن محاصره و دريافت كمك به صائين قلعه عزيمت نمود. اين نيرو خط محاصره را شكسته و به مقصد رسيد ولي در آنجا با هيچ يك از افراد انگليسي مواجه نشد. بنا به روايات ديگري كه در برخي از كتب تاريخي آمده است لشكر آغا پطروس در حوالي بيجار با انگليسي ها مواجه شدند در حاليكه انگليسي ها در برخوردي با نيروهاي ترك شكست خورده و مجبور به عقب نشيني شده بودند.

تركها و عشاير كرد با خروج اين نيروي كثير سربازان آشوري از اورميه بر فشار خود افزودند و مردم از ترس اسارت و قتل عامل شدن محل سكونت خود را ترك كردند و در حاليكه سربازان جنگ كنان راه را براي مردم باز مي كردند خانواده ها پاي پياده و سوار بر چهارپايان در حاليكه طول جمعيت به بيش از چهل مايل مي رسيد از طريق "صائين قلعه" عازم همدان شدند. بدين طريق اولين خيانت انگليسي ها به آشوريان اتفاق مي افتد. در اين واقعه بين ده تا پانزده هزار نفر از آشورياني كه نخواسته يا نتوانسته بودند شهر اورميه را ترك كنند به وحشيانه ترين طرق ممكن مورد قتل عامل قرار گرفتند و بسياري ديگر از مهاجرين نيز بدليل مشكلات ناشي از راه، بيماري و اسارت جان باختند. پس از 19 روز با تحمل زجر و مشفات غيرقابل توصيف به شهر "همدان" رسيدند. در اين شهر چند هزار نفر از جوانان آشوري بخدمت ارتش بريتانيا درآمدند. بسياري از مهاجرين بعد از مدتي تحت نظر انگليسي ها به "باكوبه" – تلفظ صحيح آن به عربي بعقوبه مي باشد – بخشي در نزديكي بغداد عازم شدند. در اين مكان است كه يكي از غم انگيز ترين وقايع در تاريخ اين ملت اتفاق مي افتد. بعلت شرايط نامساعد زيست، بيماري طاعون گريبانگير مهاجريني شد كه ديگر چيزي براي از دست دادن نداشتند، روزانه بين پنجاه تا شصت نفر با اين مرض جان مي سپاردند و در قبرهاي گروهي به طول 25 و به عرض 2 متر به خاك سپرده مي شدند. اين محل بنا به شهادت "ملك يعقوب" شهادتگاه نزديك به چهارده هزار آشوري مهاجر بي پناه و سرگردان شد و بدين طريق دومين جنايت انگليسي در حق اين ملت مظلوم اعمال گرديد.

آشوريان در اورميه مستقر شدند

در روز 18 نيسان 1920 مطابق سياستهاي دولت بريتانيا ساكنين اردوگاه "باكوبه" به شهر "ماندان" در چهل مايلي شرق "موصل" انتقال داده شدند. در اين زمان سه لشكر آشوري كه توسط نيروهاي انگليسي مسلح شده بودند ماءمور تصرف كردستان شدند.

در اين برهه از زمان خواست آشوريان فقط اين بود "بازگشت به سرزمين اجداديشان و استقرار تحت حمايت انگليس" در ارتباط با اين خواسته سربازان آشوري با ترغيب مقامهاي نظامي و غيرنظامي انگليس با نيت تسخير دوباره مقر اوليه شان منطقه "حكياري" در تركيه افزايش يافتند و در مقابل كردها و تركها قرار گرفتند حتي در سال 1920 دو قبيله "دياري" و "تخومي" به ابتكار خود به "حكياري" روي آوردند و منطقه اي را كه هنور تركها كاملاً بر آن مسلط نشده بودند تصرف كردند. در اين زمان كاپيتان "منيني" و چند افسر ديگر انگليسي با آنها ديدار كرده و نيروي قابل توجي از آشوريان را در مقابل تركها سازمان دادند و اين عامل باعث تهييج تركها بر عليه آشوريان گرديد. آشوريها نتوانستند بمدت طولاني در مقابل تركها مقاومت كنند از اين روي ناگزير به عراق بازگشتند و براي هميشه شانس خود را براي تصرف سرزمين اجداديشان و زندگي در آنرا از دست دادند.

ارتش عراق قادر به حفاظت و حراست از مرزهاي ساختگي خود نبود و بار نگهباني از مرزها بر عهده آشوريان قرار داده شده بود و مطابق اين وظيفه قواي آشوري تمام كردستان را در جهت منافع انگلستان به تصرف در آوردند. در اين زمان دولت انگليس ولايت "موصل" را كه تا قبل از جنگ جهاني متعلق به تركيه عثماني بود براي دولت عراق مي خواست. زيرا چشم طمع آنان بر منابع غني نفت موصل دوخته شده بود. از نظر سياسي و از نظر نظامي آشوريها مسئول انضمام موصل به عراق بودند.

دولت انگليس واقف بود كه چناچه مسئله موصل كه حاكميت آن بين تركيه و انگلستان كه ادعاي آن را براي عراق داشت و در "ژنو" مورد بحث بود بكنار گذاشته شود خود به خود به نفع انگليس پايان مي يابد زيرا ولايت موصل در تصرف آنان بود به همين دليل سياست تجاهل، تاخير، و تعلل را در پيش گرفت كه اين سياست بر بلاتكليفي آشوريان افزود.

كنفرانس لوزان مسئله موصل را با اهميت زياد تلقي كرد و آنرا به شوراي امنيت مجمع ملل محول نمود تركيه عثماني در مقابل جامعه ملل مدعي شد كه ناحيه موصل به طور آشكار مسكن تركها بوده و از نقطه نظر جغرافيايي جزء لاينفك تركيه مي باشد. از طرف ديگر انگلستان مدعي بود كه اين ناحيه از لحاظ جغرافيايي متعلق به عراق تحت الحمايه انگلستان است و در تقويت ادعاي خود بحث در مورد آشوريان مسيحي ناحيه موصل و احتياج آنان را به تحت حمايت قرار گرفتن در برابر عثمانيها را عنوان كرد.

          *لازم به تذكر است كه مارشال آغا پطروس با اصرار در كنفرانس لوزان شركت نمود و با ارائه نقشه و پرچم و دلايل مستند تقاضاي اعطاي استقلال به آشوريان شد و چون با جواب ماءيوس كننده كنفرانس رو به رو شد به لندن رفته و اعلاميه بلند بالايي بر عليه دولت انگليس و مجمع ملل صادر نمود (در كتاب تاريخ دو اقليت مذهبي يهود و مسيحيت در ايران بنوشته دكتر محمد علي تاج پور)

و حتي در اين مورد (يعني عدم اعتماد به سپردن آشوريان مسيحي در موصل بدست عثمانيها) حضرت "تيموتيوس" مطران آشوري (مطران رتبه اي در كليساي شرق آشوري) "مالابارو" هندوستان كه در آنزمان در عراق بسر مي برد شخصاً در جامعه ملل حاضر شد و به نفع آشوريها سخن گفت.

"سرپرسي كاكس" در سال 1924 از سوي دولت انگليس مدعي استقرار آشوريها در كوهستانهاي "حكياري" شد. تركها اين ادعا را بدون دليل رد كردند، نخست اينكه هدف ايجاد يك منطقه سپر مانند ميان عراق و تركيه و دوم دور نگه داشتن تركها از موصل تا حد امكان بود. دولت انگليس مجمع ملل را به خاطر اجازه ابقاء تركها در حكياري ملامت كرد.

بالاخره شوراي مرزي جامعه ملل به تاريخ سپتامبر 1925 به آن محل فرستاده شد و جامعه ملل تحت ترغيب مباحثات موجه نماي انگليس در مورد آشوريها در نوامبر 1925 ناحيه "حكياري" (مسكن قبلي آشوريان) را به تركيه سپرد و موصل را با قيموميت انگليسيها به عراق ملحق كرده مشروط براينكه قيموميت انگليس بمدت بيست و پنج سال ادامه يابد و منطقه شمالي موصل با تمامي حقوق ديرينه زندگاني و زيست مسالمت آمير مسكن آشوريها گشته و تحت استقلال اجرائي آنان قرار گيرد و تنها ساليانه مبلغي را به عنوان ماليات از طريق رهبر خود يعني مارشمعون پرداخت كنند.

با اين شرايط بود كه ولايت موصل متعلق به عراق شناخته شد و با همين شرايط نير عراق آنرا پذيرفت. آشوريان با اين راه حل ديگر چيزي از عراق مطالبه نكردند. اين جامعه ملل بود كه اصرار و تصريح نمود كه آشوريها حقوق اساسي و معيني را در آن ناحيه دارا مي باشند.

عراق كه توان تحمل اينرا نداشت و مايل بود دستور پيمان ملل را نقص نموده و زندگاني ملت آشور را از هم بپاشد، اجازه نداد آشوريها جامعه واحدي را تشكيل دهند، بلكه آنها را به تعداد نه بيش از يكصد خانوار در دهات تقسيم نمود و آنان را در سرتاسر كشور پخش نمود و اتحاد ملي و مذهبي آنان را مختل ساخت.

استقرار در "موصل" تحت عنوان طرحي مشهور به طرح "زد" صورت گرفت كه بر اساس آن آشوريها در كردستان از دشت "بازارگير" در مرز كشور ايران تا قلب كردستان و تا شمال "آمديا" مستقر مي شدند.

در خلال اين مدت كه جريانات سياسي مسير خود را طي مي نمودند، نيروهاي آشوري مركب از چهار هزار سرباز عمليات سركوبي عشاير مخالف حكومت عراق را تحت فرماندهي افسران انگليسي به اين ترتيب ادامه مي دادند:

  1. در اوايل سال 1922 هجوم عبدالطيف به پادگان آمديا توسط نيروهاي آشوري تحت فرماندهي "مارسرگيس" اسقف جيلو شكست خورد.
  2. در كانون 1922 نيروهاي آشوري به فرماندهي رهبر دويست نفره "دانيال" و رهبر صد نفره "ايزاريا" دو ده "حريري" و "بيت آسي" را از وجود عشاير پاكسازي كردند.
  3. در ايلول 1922 در ناحيه "بارزان" نيروهاي آشوري قواي "شيخ احمد زيباري" از سركردگان عشاير مخالف را سركوب نمودند.
  4. در خزيران 1924 افراد دو قبيله "دياري" و "تخومي" كه در ابتداي سال 1922 مستقلاً به ناحيه "حكياري" رفته و دهات خود را باز پس گرفته بودند بدليل اشتباهشان در اتكاء به دولت انگليس از طرف نيروهاي ترك بازگردانده شدند.
  5. در خزيران 1925 نيروهاي آشوري كليه عشاير مخالف حكومت مركزي را در منطقه "سليمانيه" سركوب نمودند.
  6. در ماه دباخ 1925 "شيخ احمد دركاني دركي" و نيز "كريم بك" قاچاقچي معروف از افراد "شيخ محمود" سركوب شدند.
  7. در ابتداي سال 1926 نيروهاي آشوري در شمال عراق جابه جا شدند و نيروهاي مستفر در "سليمانيه" شهر "پنجوين" را تصرف و عشاير اين منطقه را شكست دادند.
  8. در نيسان 1927 تمام روءساي عشاير و نيروهاي مخالف منطقه "سليمانيه" مجدداً توسط نيروهاي آشوري سركوب شدند و آرامش و امنيت به اين منطقه بازگشت.
  9. تموز 1930 ملك يعقوب به كوشش ناموفقي جهت قتل "اسماعيل آقا سميتكو" قاتل پاتريارك "ماربنيامين شمعون" دست زد. ولي در همين سال اين فرد نفرين شده بوسيله نيروهاي ايراني كشته شد و به فرجام عمل ننگين خود رسيد.

به اين ترتيب قواي آشوري طبق وظايف محوله تمام كردستان از "زاخو" تا "رواندوز" و "سليمانيه" را در جهت منافع دول انگليس و عراق به تصرف در آوردند كه اين عمل باعث تشديد كينه و دشمني بين دو ملت برادر آشور و كرد گرديد.

          *زاخو در منتهي اليه شمال غربي عراق كنوني و رواندوز و سليمانيه در منتهي اليه شمال شرق عراق كنوني.

اما در كشاكش سياست مسئله اسكان آشوريان هنوز لاينحل باقيمانده بود و هنوز سياري از مهاجرين در اردوگاههاي اطراف موصل زندگي ميكردند.