باغ هاي معلق بابل يا باغ هاي معلق نينوا

باغ هاي معلق بابل يا باغ هاي معلق نينوا

باغ هاي معلق بابل را معمولا با حال و هوايي بشدت رمانتيك به تصوير مي كشند و آسمانخراش پلكاني بسيار مرتفع، مهتابي هايي كه گياهان گل دار از آن سرريز شده و مجموعه اي از آبشارهاي روان را نشان مي دهند. هر چند اينها ويژگي هايي نيست كه باغ هاي معلق بابل را به يكي از بناهاي استثنايي جهان باستان تبديل كرد، بلكه بيش تر فنون خارق العادهء بكار رفته در ساخت و ساز و كاشت گياهان و درختان و همچنين دستگاه انتقال آب پيشرفته اش بود كه آن رابراي نويسندگان دوران كلاسيك به امري افسانه اي تبديل كرد و آنها را در رديف يكي از عجايب هفتگانهء جهان باستان قرار داد. 
توصيفات مشترك بسياري در نوشته هاي مورخان متاخر باستان مانند ديودوروس سيكولوس ( قرن اول ق.م)، استرابون ( قرن اول م) ، يوسفوس ( قرن اول م) و ديگران وجود دارد. همهء اين نويسندگان معتقدند باغ ها بر روي مجموعه اي از تراس هاي پلكاني بنا شده بودند كه طاق هاي سنگي يا ديوارهاي ضخيمش چهارچوب تيرهايي را كه احتمالا از تنهء درختان نخل بوده اند نگه مي داشتند. برخي از توصيف ها به استفاده از طاق هاي سنگي براي نگه داشتن تيرها اشاره مي كنند. بر روي اين تيرها بورياي بافته اي پهن مي شد كه بستر باغ را فراهم مي آورد. ديودوروس سيكولوس تيرهاي سنگي را توصيف مي كند كه روي آن ها با لايه هاي مختلف پوشانده شده بود، از جمله ني هايي كه با قير فراوان اشباع شده بود و لايه اي از سرب تا جلو نفوذ رطوبت را بگيرد. بالاي اينها خاك بستر باغ بود. زير باغ مغازه هاي خنكي بود كه آدمي مي توانست در آنها قدم بزند. آب باغ از كانال هاي متعدد جاري مي شد و گياهان را آبياري مي كرد. تامين آب در پله هاي بالاتر باغ اهميتي حياتي براي نگهداري گياهان داشت و با ابزارهاي مكانيكي پيشرفته امكان پذير بود. استرابون پيچ هاي آب رساني را در كنار پلكان تا طبقات بالايي باغ توصيف مي كند كه آب را از رودخانه به باغ منتقل مي كند...طراحي مهتابي هاي پلكاني مرتفع به مشخصهء باغ هاي ويلايي بزرگ در روم تبديل شد و به اين ترتيب از آنجا به سنت باغ آرايي اسلامي و اروپايي منتقل شد. 

اما پرسشي قديمي همواره ذهن كنجكاو باستان شناسان را به خود مشغول كرده و آن تعيين محل دقيق اين باغات است. 
در منابع گوناگون باستان در مورد اين كه چه كسي باغ ها را بنا كرده است اختلاف نظر وجود دارد، اما به طور سنتي آن را به نبوكدنصر دوم ( ٦٠٥-٥٦٢ ق.م) منتسب مي كنند. تعدادي از متخصصان  در مورد اين ادعا ترديد دارند؛ تصور برخي اين است كه باغ هاي  توصيف شده همان باغ هاي سناخريب، شاه نوآشوري (٧٠٤-٦٨١ق.م )، در نينوا است.  
يكي از اين متخصصان دكتر استفاني دالي از مؤسسهء شرق شناسي آكسفورد است كه استدلال هاي قوي مبني بر تعلق اين باغ ها به سناخريب در نينوا ارائه كرده است. اين شهر مكان شماري از باغ ها در طي هزارهء اول ق.م بود و اين باغ ها را با جزئيات دقيق در نقش برجسته ها روي ديوارهاي تزئين شدهء كاخ هاي نينوا به تصوير كشيده اند. اكنون يك تابلوي ديواري در موزهء بريتانيا هست كه باغي پلكاني را نشان مي دهد كه كمابيش با توصيف هاي مؤلفان دوران باستان از باغ هاي معلق مطابقت دارد. اين تابلو از كاخ شمالي آشورباني پال در نينوا به دست آمده كه باغ سناخريب پدربزرگ آشورباني پال را نشان مي دهد. اعتقاد بر اين است كه ماشين انتقال آب كه سناخريب توصيف كرده و بي شباهت به پيچ ارشميدس نبوده، در آبياري باغ هاي به كار مي رفته.  

منبع:

با اقتباس از كتاب خاورميانه باستان گهواره تمدن / نوشتهء استيون برك/ ترجمهء شهربانو صارمي