هنر آشوري بيان قدرت امپراتوري

هنر آشوري بيان قدرت امپراتوري

در بررسي و معروفي تمدنهاي بين النهرين، تمدن سومر، اكد، سومر نو و بابل توضيح داده شد. پس از بابليان، آشوري ها به قدرت رسيدند و در اين مقاله با نگرشهاي هنري اين تمدن آشنا خواهيد شد.

 

بابل در حدود سال 1595 پيش از ميلاد در برابر حمله "حتي" ها كه در آناتولي ( تركيه امروزي) مستقر بودند سقوط كرد. "حتي" ها سپس اين سرزمين را ترك كردند و در نتيجه بابل كه حالا ضعيف تر شده بود در برابر حمله مهاجمان ( "كاستي" ها از شمال غرب و "عيلامي" ها از شرق) بي دفاع ماند. با وجود اينكه سلسله دوم بابلي ها تحت فرماندهي " نبوچادنزار" اول ، اهل " ايسين" (1125-1104پ.م) به قدرت رسيد ، آشوري ها كمابيش تا آخر اين هزاره حاكميت جنوب بين النهرين را در دست داشتند. سرزمين آنها دولت- شهر آشور بود( به نام آشور، يكي از خدايان) و در بالادستِ رود دجله قرار داشت.

هنر امپراتوري: بيان قدرت پادشاهي

سرزمين آشوري ها در زمان حكومت چند حاكم توانا كه با پادشاهي "آشور اوباليت" (Ashur-uballit)  آغاز مي شود (1363-1328پ.م) گسترش يافت و نه تنها خود بين النهرين بلكه مناطق اطراف آن را نيز دربرگرفت. امپراتوري آشور در بهترين موقعيت (قرن هفتم پيش از ميلاد) از شبه جزيره " سينا" تا ارمنستان وسعت داشت و حتي مصر هم در سال 670پ.م به تصرف آشوري ها در آمد.

آشوري ها از دستاوردهاي هنري سومري ها و بابلي ها ايده هاي بسيار گرفتند اما آنها را با اهداف خود منطبق كردند. هنر آشوري ها مشخصا هنر امپراتوري بود:

تبليغاتي و عمومي و براي ادعا و حفظ برتري تمدن آشوري به خصوص از طريق بازنمايي قدرت نظامي.

آشوري ها هم، بر اساس الگوهاي سومري ها به ساختن معابد و زيگورات ها پرداختند. اما تاكيد آنها در معماري بر ساخت كاخ هاي سلطنتي بود. كاخ هاي آشوري به عظمت و شكوهي وصف نشدني رسيدند كه حضور و سلطه ي سلطنت را مشخص مي كرد.

تجلي قدرت پادشاهي آشوري، از بيرون كاخ ها شروع مي شد. چنانكه در نقشه شهر " دور شاروكين" (Dur sharrukin)  ( كه امروزه در عراق واقع است و "خرساباد" ناميده مي شود) مي بينيم كه سارگون دوم (حكومت: 721- 705پ.م) مركز پادشاهي خود را در آن قرار داده بود بيشتر قسمت هاي اين شهر دست نخورده باقي ماند ه است و وسعت آن حدودا به 1600 متر مربع مي رسيد و اطراف آن ديواري دفاعي از خشت گلي كشيده شده بود.

تجلي قدرت پادشاهي آشوري، از بيرون كاخ ها شروع مي شد. چنانكه در نقشه شهر " دور شاروكين" (Dur sharrukin)  ( كه امروزه در عراق واقع است و "خرساباد" ناميده مي شود) مي بينيم كه سارگون دوم (حكومت: 721- 705پ.م) مركز پادشاهي خود را در آن قرار داده بود بيشتر قسمت هاي اين شهر دست نخورده باقي ماند ه است و وسعت آن حدودا به 1600 متر مربع مي رسيد و اطراف آن ديواري دفاعي از خشت گلي كشيده شده بود.

براي رسيدن به كاخ بايد از داخل شهر عبور كرده ، بازارها و ميادين را پشت سر گذاشته و از تپه ها مي گذشتند. در قسمت شمال غربي ارگي با ديوار و برجك ، زيگورات و كاخ را در بر مي گرفت و آنها را از باقي شهر جدا مي كرد و به اين ترتيب بر اهميتشان تاكيد مي كرد. هر دو بنا بر تپه اي به ارتفاع 15 متر ساخته شده اند تا بر برتري پادشاه نسبت به الباقي جامعه تاكيد كنند. زيگورات اين شهر كه به زيگورات خرساباد مشهور است بلند ترين زيگورات شناخته شده تا كنون است كه 7 طبقه داشته و از سنگ ساخته شده بوده است.

هنر آشوري

 

زيگورات هاي آشوري حداقل چهار طبقه داشتند كه هر كدام به ارتفاع 5متر بودند رنگ آجرهاي هر طبقه متفاوت بود و پلكاني چرخان در اطراف آن قرار داشت . قرار گرفتن معبد در فضاي كاخ، نشان از ارتباط خاص پادشاه با خدايان بود.

مجموعه كاخ حدود 30 محوطه و 200 اتاق مي شد و چشم اندازي خيال انگيز و با شكوه داشت. در دروازه ها پيكره هاي نگهبان بزرگ و شگفت آوري به نام " لاماسو" قرار داده مي شدند كه بدن گاو، سر انسان و بال عقاب داشتند . پيكره هاي " لاماسو" كه نقش نگهبان دروازه را داشته ، بعدها در هنر دوران هخامنشي مورد تقليد قرار گرفت و مشهورترين نمونه آن را در دروازه كاخ خشايارشا در تخت جمشيد مي توان مشاهده كرد. اين پيكرهاي عظيم و باشكوه از سنگ يكپارچه تراشيده شده اند و براي انتقال به موزه پاريس به ناچار به چند تكه تقسيم شدند.

اين پيكره ها كه از سنگ آهك تراشيده شده اند از جهتي با بنا يكي هستند. آنطور كه در متون آمده مجسمه هاي لاماسو را از برنز نيز تهيه مي كردند اما متاسفانه در دوران بعدي اين قبيل مجسمه ها ذوب شدند و به همين دليل امروزه نمونه اي از آن در دسترس نيست.

زيگورات هاي آشوري حداقل چهار طبقه داشتند كه هر كدام به ارتفاع 5متر بودند رنگ آجرهاي هر طبقه متفاوت بود و پلكاني چرخان در اطراف آن قرار داشت . قرار گرفتن معبد در فضاي كاخ، نشان از ارتباط خاص پادشاه با خدايان بود.

اين پيكره ها به دليل داشتن سرپوش هاي بلند به همراه شاخ، چشم هاي فرو رفته ، پاها و بدن عضلاني و الگوي ظريف ريش و در برخي موارد پرها، بيننده را محو تماشاي خود مي كنند و اقتدار رعب آور پادشاه را به ياد مي آورند. آشوري ها احتمالا به اين موضوع اعتقاد داشتند كه موجودات دورگه (تركيبي)، توانايي دوركردن شيطان را دارند .

هنر آشوري

 

در داخل كاخ هاي سلطنتي ويژگي ديگري كه خاص هنر آشوري است توجه را جلب مي كند: بلوك هاي ايستاده از سنگ گچ به نام Orthostats كه براي ديوارهاي كوتاهتر استفاده شده اند. به لحاظ ساختاري اين بلوكها از خشت هاي گلي در برابر رطوبت و فرسودگي محافظت مي كردند اما در بكارگيري آنها هدفي ارتباطي نيز مد نظر بوده است. روي اين ديوارها تصاوير روايتگر ديده مي شوند ، به صورت برجسته كاري هاي ظريف كه در برخي قسمتها براي تاكيد رنگ شده اند و شكار شير در باغهاي پادشاهي و يا صحنه هاي كشورگشايي را نشان مي دهد. نوع پرداخت به موضوع پيروزي در جنگها به گونه اي است كه توالي آن، بيننده را از صحنه اي به صحنه ديگر مي برد و تكرار حس پيروزي گريزناپذير آشوري ها را ايجاد مي كند.

در مورد صحنه هاي شكار شير نيز اين نكته لازم به ذكر است كه ساكنان اوليه بين النهرين از ابتدا براي محافظت از خودشان شيرها را شكار مي كردند اما اين موضوع در دوران آشور به فعاليتي نمادين تبديل شده بود كه به طور آييني نشان از قدرت پادشاه داشت و استعاره اي براي قدرت نظامي بود.

به هر ترتيب در دوران آشور هنر نقش برجسته اهميتي چشمگير يافت كه در ادوار قبل قابل مشاهده نيست