يونس نبي و پرهيز مردم نينوا

يونس نبي و پرهيز مردم نينوا

توضيح :

در كتاب يونس نبي كه سي و دومين كتاب از كتب عهد عتيق كتاب مقدس است، اوضاع و احوال شهر نينوا پايتخت امپراطوري آشور بازگو مي شود، اين كتاب داراي چهار باب بوده و از كم حجم ترين كتب كتاب مقدس مي باشد .

او در سده هشت پيش از ميلاد مسيح زندگي مي كرده است، پنجمين پيامبر از دوازده پيامبر كوچك بني اسرائيل پسر امتاي و از نوادگان زبولون بود . وي در زمان پادشاهي رحبعام دوم مي زيست و پيروزي هاي قوم يهود را پيشگويي مي كرد .

 

خلاصه اي بر وقايع كتاب يونس نبي :

يونس نبي از جانب خداوند ماموريت مي يابد تا به نينوا، پايتخت آشور برود به طوري كه خداوند پيغامي به يونس مي فرستد و در آن به يونس مي گويد :

به شهر بزرگ نينوا رفته و به اهالي آن بگو كه خداوند مي فرمايد كه شرارت شما از نظر من منفي نيست و من بزودي شما را نابود خواهم كرد.

اما يونس از اين كار سرباز مي زند زيرا اهالي نينوا دشمنان بني اسرائيل بودند و آرزوي يونس اين بود كه خدا آنان را مجازات كند. بنابراين، بجاي رفتن به نينوا، يونس به بندر يافا رفت و در آنجا سوار كشتي اي شد كه به سمت ترشيش مي رفت .

در طي اين سفر دريايي خداوند بادي شديد مي وزاند و دريا متلاطم مي شود به گونه اي كه نزديك بود كشتي غرق شود. در اين هنگام كاركنان كشتي قرعه مي اندازند تا ببينند كداميك از آنها خدايان را به خشم آورده است و باعث طوفان شده است كه قرعه به نام يونس مي افتد .

از وي جريان را پرسيدند و او پاسخ داد كه از اراده خداوند فرار كرده است و تنها راه چاره اين است كه او را در دريا بيندازند تا طوفان آرام شود علي رغم تلاش خدمه كشتي آنها نتوانستند كشتي را به ترشيش برسانند و از اين رو به ناچار يونس را در دريا انداختند و همان موقع خداوند ماهي بزرگي مي فرستد و يونس را مي بلعد و او سه روز و سه شب در شكم ماهي ماند .

يونس از شكم ماهي نزد خداوند دعا و طلب بخشش كرد و به امر خدا ماهي يونس را از دهان خود به ساحل انداخت . بار ديگر خداوند از يونس خواست تا به سمت نينوا برود و او چنين كرد . نينوا شهري بزرگ بود آن قدر كه سه روز طول مي كشيد تا كسي آن را كاملا بپيمايد، يونس وارد شهر شد و پس از يك روز راه پيمودن شروع به موعظه كرد و گفت :

بعد از چهل روز نينوا ويران خواهد شد . اهالي شهر حرفهايش را باور كرده، به همه اعلان كردند كه روزه بگيرند، و همه از بزرگ تا كوچك، پلاس پوشيدند. هنگامي كه پادشاه نينوا شنيد كه يونس چه گفته است از تخت خود پايين آمده، لباس شاهانه را از تن درآورد و پلاس پوشيده، در خاكستر نشست.

پادشاه و بزرگان دربار اين پيغام را به سراسر شهر فرستادند : « نه مردم و نه حيوانات، هيچكدام نبايد چيزي بخورند و حتي آب بنوشند. همه مردم بايد پلاس پوشيده، به درگاه خداوند التماس كنند و از راههاي بد خود بازگشت نموده، از اعمال زشت خود دست بكشند. كسي چه مي داند، شايد خداوند از خشم خود برگردد و بر ما ترحم كرده، ما را از بين نبرد.»

وقتي خداوند ديد كه آنها از راه هاي بد خود دست كشيده اند بر آنها ترحم كرد و بلايي كه گفته بود را بر ايشان نفرستاد .

ولي يونس از اين موضوع خشمگين شد و نزد خداوند دعا كرد و خداوند در پاسخ به وي گفت آيا درست است از اين بابت عصباني شوي ؟ يونس از شهر بطرف شرق خارج شد و براي خود سايباني ساخت تا زير سايه آن بنشيند و ببيند چه بر سر شهر خواهد آمد.

آن گاه خداوند به سرعت گياهي رويانيد  و برگهاي پهن آن را بر سر يونس گسترانيد تا بر او سايه بيندازد و يونس از سايه گياه بسيار شاد شد. اما صبح روز بعد خدا كرمي بوجود آورد و كرم ساقه گياه را خورد و گياه خشك شد. هنگام بر آمدن آفتاب خداوند بادي سوزان بر يونس وزانيد به گونه اي كه يونس بي تاب شده و آرزوي مرگ كرد و خدا در جواب به يونس گفت : آيا از خشك شدن گياه بايد عصبي شوي؟ براي گياهي كه در يك شب به وجود آمد و در يك شب از بين رفت دلت سوخت، با آنكه برايش هيچ زحمتي نكشيده بودي، پس آيا دل من براي شهر بزرگ نينوا نسوزد كه در آن بيش از صد و بيست هزار بچه معصوم و بي گناه و نيز حيوانات بسيار وجود دارد ؟

 

رويه اين واقعه در فرهنگ آشوريان و رسوم وسنت آن  :

اين واقعه در بين اكثر مسيحيان آشوري از جمله آشوريان پيرو مذهب شرق آشوري و آشوريان پيرو مذهب كاتوليك آشوري و كلداني به صورت يك سنت و رسم اجدادي حفظ شده است و هر ساله روحانيون و اعضاي اين كليسا ها سه روز مبني بر پرهيز مردم نينوا را نگه داشته و در آن روز به عبادت و دعا مشغول مي شوند .

بايد به اين نكته اشاره كرد كه پرهيز كردن با روزه گرفتن به طور كلي فرق دارد. روزه به معناي اين است كه يك روز كامل چيزي ميل نكنيد و شبش ميل كنيد اما پرهيز به اين معني است كه كل يك يوم يعني شبانه روز را چيزي ميل نكنيد .

امروزه مردمي كه در اين سه روز در مراسمات عبادت و دعا شركت مي كنند يا به طور كلي سه روز را پرهيز مي كنند يا سه روز را روزه مي گيرند و بعد از غروب آفتاب غذاهاي ايام روزه را ميل مي كنند و يا به طور كلي اين سه روز را از صبح تا شب غذاهاي ايام روزه را ميل مي كنند كه مورد اول اصالت و خلوص بيشتري نسبت به دو مورد بعدي دارد .

در ميان مردم اين سنت وجود دارد كه در شب آخر اين سه روز كه پرهيز و عبادت پايان مي يابد هفت سر انگشت شست، از پودري كه به زبان آشوري پوخوم گفته مي شود بخورند و سپس بخوابند .

پوخوم پودري است كه از كوبيده شدن چند مغز به وجود مي آيد و غالبا مردم از مغز تخمه آفتاب گردان، مغز تخمه كدو، گندم، برنج، عدس، نخود، سياه دانه، كنجد و ... استفاده مي كنند. به اين صورت كه اين مغزها را بو داده كرده و به همراه مقداري نمك آسياب كرده و مي كوبند تا به پودر تبديل شود .

فلسفه استفاده از اين پودر اين است كه مردم به نيت هايي كه در ايام پرهيز كرده اند برسند و اكثر جوانان قبل خواب از اين پودر مي خورند و بعد از آن هيچ آبي نمي نوشند تا تشنه بخوابند. باور و عقايد سنتي مردم اين است كه هر كس به جوان تشنه در خوابش آبي بدهد تا بنوشد با آن ازدواج خواهد كرد و به مراد دلش خواهد رسيد .

امروزه نيز اين سنت و باور همچنان در بين مردم است و به آن عمل مي شود .

بحث مهم ديگري كه پيش مي آيد و بسيار جالب و حائز اهميت است. بحث قبول كردن بدون چون و چرا سخنان يونس در مورد يكتا پرستي است. قومي كه خدا را بشناسد و براي مدتي از راه خود منحرف گردد مي تواند بدين سرعت دوباره به اصول يكتاپرستي بازگردد در حاليكه اگر آشوريان قومي بت پرست و داراي تعدد خدايان بوده اند، قبولي سخنان يك نبي يهودي با چنين سرعتي غير قابل تصور است. پس اين موضوع نشان مي دهد كه آشوري ها، بر خلاف تصور اشتباه بسياري همواره مردماني يكتا پرست بوده اند و به خداي يگانه اعتقاد داشته اند . در حاليكه  يونس دشمن آنها بوده و خيلي راحت مي توانستند به بهانه اين كه دشمنشان در خاكشان ايجاد ارعاب و وحشت مي كند او را بكشند چرا كه در اوج اقتدار بودند .

عده اي نيز بر كل اين واقعه ايراد گرفته و بيان مي كنند كه اصلا اين واقعه روي نداده است بلكه يك داستاني ساختگي است . در جواب به اين عده بايد گفت در كتاب ناحوم نبي كه سي و چهارمين كتاب عهد عتيق مي باشد به اين كه نويسنده كتاب يك قرن بعد از يونس نبي اين كتاب را مي نويسد و راجع به سقوط نينوا پيشگويي مي كند اشاره شده است. ناحوم از اهالي سرزمين مادري آشوريان يعني القوش بوده است .

عده اي ديگر باز اين منبع را قبول نمي كنند در جوابي قطعي به كل آن هايي كه وقايع گفته شده را قبول ندارند و به چشم قصه به آن نگاه مي كنند مي توان گفت كه در آيه 39 الي 41 باب 12 كتاب متي عيسي مسيح مي فرمايد :

«...فقط مردم بد كار و بي ايمان طالب معجزات بيشتر مي باشند. اما معجزه ديگري به شما نشان داده نمي شود بجز معجزه يونس نبي. زيرا همانطور كه يونس سه شبانه روز در شكم آن ماهي بزرگ ماند، من نيز سه شبانه روز در دل زمين خواهم ماند. در روز داوري، مردم نينوا بر ضد شما قيام كرده، شما را محكوم خواهند نمود، زيرا ايشان با شنيدن موعظه يونس توبه كردند، ولي اكنون كه شخصي بزرگتر از يونس در اينجا ايستاده است، به او گوش نمي دهيد. ...»

همچنين در آيه 29 و 30 باب 11 كتاب لوقا نيز به اين امر اشاره شده است . پس با بيان دلايل صحت كل اين وقايع مشخص شد .

جا دارد در اين نوشته اشاره اي مختصر نيز به پرهيزي ديگر به نام پرهيز آشوريان كرد. در كتاب خودرا كه از كتب هاي جامع و منبع كليسايي مذهب شرق آشور است اين روايت آمده است كه در سده

پنجم ميلادي شهرهاي آشوري نشين بت گرمه (كركوك)، آشور و نينوا دچار بيماري طاعون شده اند. مٍطراپوليدي (اسقف اعظم) به نام مار سوريشو در حالت رويا فرشته اي مي بيند و بر وي پرهيز كردن و عبادت براي بهبودي از اوضاع قطعي  مي شود و پس از سه روز پرهيزي كردن و عبادت بيماري از بين رفته و مردم شفا مي يابند .

 

نتيجه گيري :

 با بيان دلايل بر اين امر واقف شديم كه اين واقعه داراي صحت بوده و نمي توان آن را انكار كرد . آداب و رسوم اجدادي در هر ملت جزء سنت هاي آن ملت بوده و تك تك اين سنت ها هستند كه هر ملتي را در آداب و فرهنگ با ملت هاي ديگر مغاير مي سازد و باعث پيدايش يك هويت مستقل براي آن ملت مي باشد . نبايد از سنت هايي كه ريشه در فرهنگ و تاريخ ملتمان دارند غافل باشيم و با مطالعه و آشنايي اين سنت ها مي توانيم به شناخت بهتر هويت خود و شناساندن آن به ديگران نزديك شويم.