اوين آغاسي

اوين آغاسي

من آواز خوانى را از وقتى كه بچه بودم و به مدرسه مى رفتم آغاز كردم. در جوانى در راديو ملى و ايستگاه تلويزيونى ايران در دپارتمان موسيقى تعليم ديدم. من با ترانه هاى آشورى شروع كردم، و بعد از آن، روى ترانه هاى فارسى نيز كار كردم. من با شاعران و آهنگسازان ايرانى مشهور زيادى كار كردم و ترانه هاى معروف زيادى توليد كردم كه از طريق راديو و تلويزيون پخش شد كه بسيارى جز ده ركورد برتر بودند.
در سال ١٩٧٦، براى اجراى كنسرت در كاليفرنيا و شيكاگو به آمريكا دعوت شدم كه موفقيت آميز بود. در بازگشت به ايران، با توجه به تجربه هاى خوبى كه در آمريكا داشتم، ترانه هاى جديد زيادى توليد كردم. توليد ترانه هاى اجتماعى-سياسى بدون توجه به تفتيش عقايد در ايران، دوات تمامى اين ترانه ها را جمع آورى و تحريم و ممنوع كرد كه عمدتاً بازتاب دهنده ى خصيصه هاى انسانى، برابرى و آزادى بودند. در همچين جوى، تصميم به عزيمت به كشورهاى دموكراسى مثل آمريكا كردم، جايى كه روياهاى آزادى طلبى سياسى اجتماعى من به واقعيت تبديل مى شد. اما اين واقعيت مطلوب دولت هاى خاورميانه از جمله عراق نبود...جايى كه توانه هاى من ممنوع شده بود و نامم در رديف اسامى ليست سياه كسانى مثل صدام حسين قرار گرفته بود. آن دولت تاب ترانه هاى مرا كه آشورى ها (مردم من) را بيدار مى كرد و خواستار صلح، آزادى، برابرى، عدالت، و حقوق بشر بودند نداشتند. از آنجا كه عراق كشورى است كه پس از جنگ جهانى اول ساخته شد، كل كشور در حقيقت، آشور و بابل قديم است.
از سال ١٩٨٠ به بعد، من بيش از دويست ترانه خواندم كه با اشتياق مورد قبول آشورى هاى سراسر كشور قرار گرفت. پيام ترانه هايم جرقه هايى را در ميان آشورى هاى ميهن پرستى روشن كرد، كه منجر به تأسيس حزب دموكراسى قدرتمندى به نام Zowwa، "نهضت دموكراسى آشورى"، شد. اين حزب مرا به اجراى كنسرتى در منطقه پرواز ممنوع عراق دعوت كرد. اين سفر من  كه تحت نظارت نيروهاى متفقين بود يكى از سفرهاى تاريخى من به شمار مى رفت كه دولت عراق را تحريك به ايجاد خاموشى در شمال عراق كردند و قاتلانى براى قصد جان من فرستادند. خوشبختانه به كمك گارد تونستم جان سالم به در برم. با اينكه من يك شهروند آمريكا و يك آشورى ايرانى هستم، دولت عراق سعى كرد با رشوه دادن مرا در كنسرتى در عراق شركت دهد. دعوت نامه اى از وزير فرهنگ دريافت كردم، اما آن را رد كردم. بار دوم با مبلغ هنگفتى به ارزش دلار دعوت شدم، اما باز هم دعوت را رد كردم. بعد از آن دولت عراق در سال ٢٠٠٤ سقوط كرد.
در طول حرفه ام به عنوان اجراكننده، تجارب بسيارى از آشورى ها در سراسر دنيا كسب كردم و حتى يكبار به عنوان نماينده بازديد از آشورى ها خوانده شدم. در طول حرفه ام، ميليون ها مايل در سراسر جهان سفر كرده ام: اروپا شامل انگلستان، آلمان، فرانسه، اتريش، استراليا، هلند، روسيه، سوريه، ايران، شمال عراق، و سراسر آمريكا و كانادا. بيشتر بزرگسالان امروز با توانه هاى من بزرگ شده اند و ترانه هاى من به ميراثى براى آنها تبديل شده اند. هر آشورى، جوان و پير، در موسيقى هاى من به دنبال ليريك (متن ترانه) و موسيقى آن هستند. من صدها هزار دلار صرف كليساها و سازمان هاى بهزيستى سراسر كشور براى كمك به آشورى هايمان كرده ام. بايد يادآورى كنم كه از ميان پانصد ترانه هاى من، بيشترشان رومانتيك هستند. همچنين ترانه ها از "پاپ"، تا سبك شاد و براى رقص متفاوت اند.
در حرفه كنونى ام، من عمدتاً براى نسل جوان اجرا مى كنم تا نسل جوان ما با موسيقى من انس بگيرند، اما والدين آنها نيز با همان ارزش متن ترانه اى بزرگ شده اند و مى دانند. من به تازگى آلبوم چهلم خودم وا تكميل كرده ام، كه شامل شانزده ترانه، از اجتماعى، تا سبك شاد و رومانتيك است.