نطق جناب آقاي شمشون مقصودپور ۱۳۷۱/۰۹/۰۴

نطق جناب آقاي شمشون مقصودپور ۱۳۷۱/۰۹/۰۴

نطق جناب آقاي شمشون مقصودپور سير يوخنه نماينده محترم آشوريها و كلدانيها در چهارمين دوره مجلس شوراي اسلامي

دوره: چهار               جلسه شماره ۵۹        تاريخ: ۱۳۷۱/۰۹/۰۴​          رئيس جلسه: علي اكبر ناطق نوري

منشي ( سبحاني نيا ) – جناب آقاي مقصود پور نماينده محترم آشوري ها تشريف بياورند .

شمشون مقصود پورسير- بنام خدا و با سلام به نمايندگان محترم 

فرصت را غنيمت شمرده و از تريبون مركز قانونگذاري جمهوري اسلامي ايران از كليه ايرانيان آشوري كه به نداي رهبر معظم انقلاب و رياست محترم جمهوري لبيك گفته و با شور و علاقه بي سابقه در انتخابات چهارمين دوره قانونگذاري شركت نمودند تشكر و قدرداني نموده و از عزيزاني كه مرا مورد اعتماد قرار داده و وظيفه سنگين و حساس نمايندگي را به من محول فرمودند صميمانه سپاسگزاري مينمايم .

بدوا اجازه ميخواهم بمنظور معرفي و شناساندن ايرانيان آشوري شرح مختصري درباره تاريخ ، تبار و تشريح خدمات و مشتركات فرهنگي آنان با ساير هموطنان بيان نمايم . 

آشوريان ايران نوادگان قومي هستند كه حدود ۶۷۵۰ سال قبل از ميلاد در بين النهرين يا عراق امروزي ظاهر شده و طي قرون مختلف بصورت دولت شهرهائي ، با نامهاي متفاوت بكار كشاورزي ، صنعت و بازرگاني اشتغال داشتند . در سال ۲۳۳۴ قبل از ميلاد سارگن اول تمام دولت شهرها را متصرف و اولين دولت متمركز را در بين النهرين تاسيس نمود و مناطق وسيعي از درياي مديترانه تا آناتولي كنوني ، غرب سلسله جبال زاگرس و نواحي شمال غربي خليج فارس را جزء قلمرو امپراطوري خود درآورد . در نيمه آخر هزاره دوم قبل از ميلاد دولت شهرهاي آشوري ، در شمال و غرب گرفتار تهاجم مداوم متيانيان و ساير اقوام بود . دفع حملات ابتداء در مرزهاي دولت شهرها و بين النهرين انجام ميگرفت ولي حملات دشمن پاياني نداشت . تا اينكه پادشاه وقت آشور با بهره گيري از يك تاكتيك دفاعي بي سابقه ميدان كارزار را از داخل قلمرو كشور به خارج مرزهاي آن و به خاك متجاوز انتقال داد و ويراني و نابسامانيهاي جنگ را بر وي تحميل نمود . اين تاكتيك ادامه يافت در نتيجه امنيت ، سازندگي و توسعه فرهنگ و علوم رو به گسترش نهاد . حاصل اين تحول استقرار يكي از بزرگترين امپراطوريهاي تاريخ بشري بود . شرق شناسان و استادان مسلم تاريخ باستان بر اين عقيده اند كه بهره گيري از تاكتيك انتقال صحنه جنگ به قلمرو متجاوز موجب گرديد كه آشوريان بوسيله برخي از نويسندگان بيگانه و اكثر مورخان داستانسرا و افسانه پرداز يوناني بعنوان مردمي متجاوز و جنگ طلب معرفي شوند ولي واقعيت ها و بويژه خدمات فرهنگي و علمي آشوريان به جامعه بشريت هنگامي فاش شد كه در اواسط قرن نوزدهم ابتدا بوتاكنسول فرانسه در عراق و سپس سر هنري لايارد ضمن حفاريهاي خود به اسناد با ارزش تاريخي دست يافتند و با انعكاس اخبار مربوط باين يافته ها سيل باستانشناسان از مليتهاي مختلف به بين النهرين سرازير و كار حفاري در مناطق مختلف آغاز شد . حاصل تلاش مداوم دانشمندان ، كشف هزاران هزار لوحه گلي و سنگي بخط ميخي يعني ريشه زبان آرامي – آشوري بود در اواخر قرن نوزدهم رمز اين خط گشوده شد و ترجمه اسناد كشف شده آغاز گرديد . كار حفاري ادامه يافت و در محلي بين كركوك و سليمانيه اشياء متعلق به عصر نوسنگي يعني هفت هزار سال قبل از ميلاد بدست آمد . آزمايشهاي كربن انجام شده بر اسكلتهاي بدست آمده در غار هزار مرد سليمانيه و نزديك رواندوز فعلي قدمت انسانهاي اوليه اين مناطق را به يكصد و بيست هزار سال ثبت نمود . امروزه هزاران لوحه سنگي و گلي و صدها مجسمه ، ابزار و آلات و اسناد بي مانند تاريخي بدست آمده از بين النهرين زينت بخش تالارهاي وسيع معروف ترين موزه هاي جهان ميباشد .

امپراطوري آشور در سال ۶۱۲ قبل از ميلاد مضمحل گرديد و بازماندگان آن امپراطوري يعني حاكم نشين بابل و مادها به تصرف دولت هخامنشي درآمد . علي رغم سقوط اين امپراطوري ، فرهنگ و هنر و علوم و فنون كه در قرن هفتم قبل از ميلاد به سر حد شكوفائي رسيده بود بحيات خود ادامه و بر زندگي و تمدن ملل همسايه تاثير گذار شهرهائي از قبيل اور ، اوروك ، نيپور ، آكاد ، بابل ، آشور و نينوا مراكز تمدني بودند كه بر سراسر خاور نزديك پرتوافكن بود . گويش زبان آرامي آشوري سالها بعنوان زبان رسمي منطقه و سلسله هخامنشي بكار ميرفت . قبل از آن نيز مادها و ايلاميها اين زبان را اقتباس كردند .

الفباي زبان يوناني از تغيير مختصري در حروف زبان آشوري پديد آمد و يونانيان اصول سياسي و تقسيمات ايالتي خود را عينا از آشوريان اقتباس كردند . شش قرن پس از سقوط امپراطوري ، مسيحيت كه مبشر برابري و برادري و صلح و دوستي بود ظاهر و بسرعت بين آشوريان رواج يافت . شهر انطاكيه كه سه چهارم ساكنان آن آشوري بودند بصورت مهمترين مركز مسيحيت درآمد و تا قرن ششم ميلادي مبشرين آشوري كه در منابع غربي بغلط ( نستوري ) ناميده شده اند در نقاط مختلف از اسكندريه مصر تا ژاپن صدها مركز علمي و فرهنگي تاسيس نمودند . مدرسه عالي نصيبين و مدرسه ايرانيان در ادسا و دانشگاه جندي شاپور برخي از اين مراكز بشمار ميآيند . آثار باقي مانده در خارك ، مرو ، سيستان ، سرتاسر غرب و شمال ايران ، هندوستان و چين و ژاپن مربوط به اين دوره از حيات آشوريان است كه در برخي از منابع تاريخي به عنوان امپراطوري معنوي آشوريان از آن نام برده شده است .

در زمان ظهور اسلام ، آشوريان از طريق سه مركز علمي بنامهاي رها نصيبين و جندي شاپور علوم و فنون آن عصر را به عالم اسلام منتقل نموده و صدها دانشمند آشوري از راه ترجمه كتب و انتقال رشته هاي مختلف علوم و فنون ، شكوفائي تمدن و فرهنگ اسلامي را ياري دادند .

مشتركات فرهنگي آشوريان ، ايرانيان و مسلمانان بسيار زياد است تنها با اشاره به يك مورد عمق اين ارتباط روشن ميشود . نزديك به هشتاد درصد لغات عربي ريشه آشوري دارند و واژه هاي اسلام و مسلمان از مصدر شلم و مشلم بمعناي تبعيت و تابع از زبان آشوري اقتباس گرديده و عادات و سنن اسلامي زيادي متاثر از قوانين اجتماعي آشوريان است .

اين قوم بحكم تاريخ صادق ترين خدمتگزار علم و فرهنگ و تمدن اسلامي و از باوفاترين شهروندان اين سرزمين بشمار ميآيند . ايرانيان آشوري در تمام فراز و نشيب سياسي و اجتماعي كشور مشاركت فعال داشته و در دفاع از تماميت ارضي ايران بويژه در طول جنگ تحميلي در خطوط مقدم جبهه و در كسوت پزشك ، مهندس ، كارگر و سرباز همدوش ساير هموطنان مسلمان خود انجام وظيفه نموده و دهها شهيد تقديم داشته اند .

جامعه آشوريان ايران بنا بر خصلت انسان دوستي ، برادري و برابري خود جنايات هيتلري صربها در بوسني و هرزگوين را بشدت محكوم و عاملان اين كشتار بيرحمانه و حاميان آنها را با مسيحيت كه مبشر صلح و دوستي است بيگانه ميداند و از هر حيث براي كمك به رفع اين ظلم شرم آور اعلام آمادگي مي كنند .

در رابطه با موضوع مهم روز يعني برنامه دوم توسعه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي كشور مطالبي را بعرض مي رسانم كه اميدوارم مورد توجه اولياء محترم و مديريت بخش كشاورزي سازمان برنامه و بودجه قرار گيرد . بخش كشاورزي با توجه به ساختار اقليمي و طبيعي ايران مهمترين بخش اقتصادي كشور است . كشاورزي زيربناي توسعه صنعتي است و كمتر كشوري را ميتوان يافت كه قبل از توسعه كشاورزي بمرحله رشد صنعتي رسيده باشدبنابراين درچهارچوب يك برنامه كلان توسعه اقتصادي ، بخش كشاورزي و صنايع مربوط به آن بايد همزمان و هم آهنگ مورد توجه و رسيدگي قرار گيرد و ساختار سازماني مطلوب و كارآ براي اجراي برنامه هاي مربوط در نظر گرفته شود . كشورهاي در حال رشد بويژه آناني كه امكانات بالقوه كشاورزي دارند تا زماني كه از لحاظ مواد غذائي اساسي تا حد معقول خود كفا نباشند نمي توانند از وابستگي سياسي به مراكز قدرت جهان رهائي يابند . اين واقعيت را اينجانب در كنفرانسهاي مختلف بين المللي بعينه شاهد بوده ام كه اهرم غذا بعنوان اسلحه اي براي تحميل نظرات سياسي مورد استفاده قرار گرفته است .با عنايت باينكه بخش كشاورزي ايران با تمام تنگناها ۲۴ درصد توليد ناخالص ملي كشور را بخود اختصاص داده است ميتوان انتظار داشت كه با رفع عوامل محدود كننده سهم اين بخش در توليد ناخالص ملي افزايش چشمگير داشته باشد . اكنون كه در مرحله برنامه ريزي قرار داريم واجب است كه مسؤولين و كارشناسان امر با نگرش كاملا تازه بخش كشاورزي كشور را مورد بررسي قرار داده و به اهميت و اولويت اين بخش عنايت بيشتري مبذول فرمائيد . محور اين بررسي بايد به دو هدف يعني تامين خود كفائي غذائي و افزايش سهم كشاورزي در توليد ناخالص ملي كشور معطوف گردد . نيل باين اهداف ، به سياست گذاري و برنامه ريزي دقيق و عملي نياز دارد . در اين راستا بايد تمامي تنگنا ها و محدوديتهاي قانوني و اجرائي كه خوشبختانه كاملا شناسائي شده اند مورد توجه قرار گيرند و انگيزه لازم براي بزير كشت درآوردن بيش از ۳۰ ميليون هكتار اراضي قابل كشت كه در حال حاضر بلااستفاده مانده فراهم شود . در اين رابطه توجه عاجل به تنظيم و تصويب قانون مالكيت اراضي مزروعي و رفع بلاتكليفي هاي موجود اهميت ويژه دارد . متشكرم .