روايتي از آندرانيك پاشا و لوان پاشا دو فرمانده ارمني

روايتي از آندرانيك پاشا و لوان پاشا دو فرمانده ارمني

به روايتي: زمانيكه رزمندگان آشوري به كمك ارامنه مشغول جنگ در سلماس با قوا عثماني و داوطلبين كرد و مسلمانان محلي بودند، آندرانيك پاشا فرمانده رزمندگان ارمني ايروان سه نفر قاصد به نزد آشورهاي سلماس مي فرستد كه در صورت حضور آشوريها در سلماس اتحادي تشكيل دهد از آشوريهاي ايران و ارمنيان ايروان تا بتوانند با كمك همديگر دست عثمانيها را از غرب درياچه اروميه كوتاه كنند و عثمانيها نيز متقابلاً قصد داشتند آخرين نفرات آشوري و ارمني را از خاك (به اعتقاد ناسيوناليستهاي استانبول) تركها پاك كنند. ولي متاسفانه اين سه قاصد آندرانيك پاشا به دلايل نامعلومي موفق به ديدار آشوريها در سلماس نشدند. ولي بعضي ها مي گويند كه: آن سه قاصد به نزد لوان پاشا فرمانده ارامنه وان رسيدند ولي چه برسرشان آورد معلوم نشد. آندرانيك پاشا نيز چندين روز منتظر دريافت جواب ماند. بعد مايوسانه برگشت به ايروان و چنين پنداشت كه آشوريها يا همگي قتل عام شده اند و يا اينكه از منطقه فرار كرده و يا همگي به اسارت عثمانيها در آمده اند.

دو شاهد عيني از دو منبع مختلف چنين مي گويند: يك آشوري بنام سليم ننٌو از روستاي ارقعي از محال برور عليا چنين گويد: من در ماه تشرين اول 1914 توسط قواي عثماني به خدمت عسگر احضار شدم و در ماه نيسان 1915 در جنگ عثمانيها با روس ها شركت كردم در جنگي در نزديكي البق قواي عثماني ما از روسها شكست خورد و ما به اسارت روسها در آمديم. در سال 1916 بعد از اينكه ما را به داخل خاك روس، انتقال دادند به دليل اينكه ما چند نفر مسيحي بوديم ما را آزاد كردند. من به ارمنستان رفتم و داخل قواي آندرانيك پاشا شدم. در ماه نيسان 1918 آندرانيك پاشا توسط سه نفر نامه اي به فرماندهان آشوري و ارمني در سلماس داشت و چند روز منتظر جواب ماند ولي جوابي دريافت نكرد. م همه خيال كرديم كه جماعت ما در سلماس به قتل رسيده و يا به اسارت عثمانيها درآمده است. لذا آندرانيك به همراه رزمندگانش به ايروان برگشت.

شاهد عيني دوم به نام شموئيل بابو از اهالي روساي ديگاله اروميه نيز گويد: "زمان جنگ در سلماس من همراه رزمندگان لوان پاشا بودم و ديدم كه سه نفر نماينده ي آندرانيك پاشا نزد لوان رسيدند. ولي نفهميدم چه بر سرشان آمد... آن روزها گفته مي شد زماني كه لوان پاشا در منطقه ي وان مشغول جنگ با ترك هاي عثماني بوده آندرانيك به لوان پيام فرستاده است كه در صورت نياز قواي كمكي برايشان بفرستد. ولي لوان پاشا با غرور جواب داده كه نياز به كمك شما نداريم. اما بعد از سقوط وان به دست عثماني ها و فرار ارامنه ي وان، آندرانيك عهد مي كند كه اگر دستش به لوان برسد پاداش اين غرور بيجاي او را كه باعث سقوط جبهه ارامنه در وان گرديد، بدهد كه در نتيجه آن وان سقوط كرد و ارامنه از آن گريختند. با اين تفسير لوان همين كه نمايندگان آندرانيك را ديد و شناخت از شرم نخواست با او روبه رو شود. لذا چون آن سه نفر به زبان تركي صحبت كرده بودند تا شناخته نشوند، لوان دستور داد آنها را به اتهام جاسوسان عثماني بكشند". اين دو روايت شاهدان عيني در منابع ديگر تائيد نشده، ولي انكار هم نشده است. ما بدون علم به صحت و سقم اين مطلب آن را نقل كرديم.