اكيتو

اكيتو

اكيتو مراسم جشنواره بهار در بين النهرين باستان مي باشد كه سومري ها آن را برداشت جو و كاشت جو و همچنين بابلي ها سرآغاز سال جديد مي نامند. اين نام يعني اكيتو نامي است كه بيشتر توجه فرهنگ سومري را معطوف به "جو" مي كند. درواقع سومري ها درتقويم خود دو بار چنين آيين و مراسم با شكوهي را در دو نيمه سال بر پا مي داشتند يكبار زمان كاشت جو و زمان ديگر هنگام برداشت جو. در آيين ديني بابلي ها، اكيتو به اين دليل جشن گرفته مي شود كه خداي نيمه آسماني ها يعني مردوك بر تيامات (Tiamat) پيروز مي شود و به اين سبب اين مراسم را جشن مي گيرند. مراسم جشن به رسم بابلي ها به اين گونه است كه از روز اول نيسان تا روز 11 نيسان آداب و رسومات خاصي را پيروي مي كردند.

روز اول تا سوم

در معبد اسگليا (Ésagila) يعني نيايشگاه مردوك، وي به همراه فرشتگان خود دعايي غم انگيز را مي خواند و مردم نيز به همراه او به يك صدا اين دعاي غم انگيز را مي خوانند كه اين نشانه ابراز ترس انسان ها از ناشناخته ها است.

روز چهارم

در اين روز نيز به روايت روزهاي قبل مراسم مذهبي دعا و نيايش به همان صورت برگزار مي شود و در شب روز چهارم حماسه آفرينش Enuma Elish قرائت مي شود، در اين حماسه يادآوري مي شود كه چگونه خلقت زمين شكل گرفت و فصل هاي سال پديدار شد، سپس تمام خدايان متحد با يكديگر به خداي خود يعني مردوك مي پيوندند و خداوند خدايان يعني مردوك بر تيامات پيروز مي شود.

روز پنجم

در اين روز شاه بابل در پشت سر مردوك به نشانه احترام مي ايستد. شاه را به همراه فرشتگان و يك روحاني  وارد معبد اسگليا مي كنند، در اينجا آن روحاني نماينده مردوك در معبد است و آنها به همراه يكديگر به محراب نزديك مي شوند، سپس شاه مشغول آويختن طلا و جواهرات خود برروي روحاني مي شود و نشانه قدرت و اقتدار سلطنت خود يعني تاج را بر سر او مي نهد ، سپس مردم شاه را بسيار تشويق مي كنند و سخت برايش كف مي زنند در حاليكه شاه در مقابل مردوك زانو زده و از وي طلب بخشش و دعا مي كند و به او مي گويد: "من گناه نمي كنم اي پروردگا جهان، و شكوه و شوكت شما را در آسمان ناديده نمي گيرم و ..." سپس روحاني در نقش مردوك مي گويد: "نترس از آنچه مردوك براي گفتن دارد، او نماز و دعاي تو را شنيده است، قدرت تو چند برابر و توسعه يافت، و عظمت سلطنت تو افزايش مي يابد". سپس روحاني طلا و جواهرات پادشاه را به او باز مي گرداند، تاج و سلطنت را باز مي دهد و سيلي محكمي بر صورت شاه مي نوازد تا بلكه اشكي از چشمان شاه بيرون آيد زيرا كه اشك و گريه نشانه احترام و اطاعت شاه از مردوك است. زماني كه روحاني تاج شاه را به وي بازمي گرداند نشانه اين است كه قدرت و سلطنت شاه توسط مردوك جان تازه اي گرفته است. در نتيجه ماه آوريل نه تنها نشانه حيات نو و طبيعتي تازه است بلكه نشانه تجديد قواي دولت و شاه نيز است. بنابراين اين مراسم از شاه شخصيتي بزرگ تر و ترسناك تر از طرف بزرگترين خدا خواهد ساخت. و تمام جمعيت با يكديگر جهت اثبات و تقويت فروتني و ايمان خود دعا مي كنند تا سرزمين بابل و پادشاهش قدرتمند تر از قبل گردد و مردوك خدا در اتمنانكي (Etemenanki) باقي مي ماند. اتمنانكي برجي است متشكل از هفت طبقه كه در تورات به عنوان برج بابل شناخته مي شود كه معبد مردوك نيز در آن واقع است. در اين روز با توجه به سنت اكيتو مردوك وارد خانه ها مي شود و با خدايان شيطاني مبارزه مي كند و او را زنداني مي كنند و او در انتظار پسرش نبو (Nabu) مي نشيند، كسي كه او را نجات مي دهد و شكوه جلال را به او باز مي گرداند.

روز ششم

خداي نبو (Nabu) در اين روز سوار بر قايق به همراه خدايان و دستياران خود به شهر هاي بابل باستان يعني نيپور (Nippur)، اوروك (Uruk)، كيش (Kish) و اريدو (Eridu) وارد مي شود.

روز هفتم

در اين روز پس از سه روز اسارت مردوك توسط خدايان شيطاني، نبو پسرش او را از بند مي رهاند و آزاد مي كند. در پشت دروازه هاي بسته شهر خبري است. خدايان بد در پشت اين دروازه هاي بسته هستند. مردوك در حال مبارزه است، آنقدر مي جنگد تا نبو وارد شود. نبو دروازه ها را مي شكند و وارد جنگ مي شود و مردوك را نجات مي دهد.

روز هشتم

زماني مردوك آزاد مي شود، مجسمه خدايان در سالن "Ubshu-Ukkina" جمع آوري مي شوند. در اينجا پادشاه به افتخار مردوك به التماس خدايان در مي آيد و اين نشان مي دهد كه شاه از خدايان تابعيت مي كند و خدايان از مردوك و اين اقتدار مردوك است.

روز نهم

مراسمي به نام مجلس اكيتو برگزار مي شود كه در آن صف هايي جهت تبريك به مردوك جهت پيروزي بر اژدهاي تيامات تشكيل مي شود و اين روز جشن گرفته مي شود. تيامات الهه آب هاي زير زميني است. مجلس اكيتو كه آشوريان نينوا به آن "بت اكريبي" يا "Bet Ekribi" (به معني خانه نمازگزار در زبان آشوري عتيق)، چيزي در حدود 200 متر خارج از ديوارهاي شهر، جايي كه درختان به صورت شگفت انگيز تزئين شده اند (نشانه شكوفه ها و بهار) و با لطف و عنايت خدا سيراب شده اند كه نشانه اعطاي زندگي به طبيعت است. اين صف ها را مردم به نشانه شادي و قدرداني از مردوك (آشور) جهت تجديد قدرت و تخريب نيروهاي شيطاني تشكيل مي دادند تا در آغازين روزهاي سال زندگي خود را تحت كنترل خود در بياورند.

روز دهم

مردوك از شهر خارج مي شود و پس از رسيدن مردوك خدا به "بت اكيتو"، او به همراه تمام مجسمه خدايان بر ميز ضيافت مي نشيند و مراسم جشن را بر پا مي دارد. پس از مهماني مردوك به شهر بازميگردد و با الهه "ايشتار" ازدواج مي كند و مراسم جشن را با شكوه تر مي سازد. اين ازدواج نشانه اتحاد خدايان است و باعث ايجاد آرامش و نظم برروي زمين مي شود.

روز يازدهم

در اين روز خدايان به معبد "Upshu Ukkina" باز مي گردند و به ملاقات خداي خود مردوك (آشور) مي روند. اينجا جايي است كه براي اولين بار در اين هشت روز خدايان به گرد هم مي آيند و براي آينده و سرنوشت مردم تصميم مي گيرند. در فلسفه كهن آشوري به طور كلي خلق اثر براي انسان در بين خدايان به عنوان يك پيمان در نظر گرفته مي شود. اين پيمان تا زمان مرگ آن خدا پابرجاست. بنابراين شادي خدايان زماني تكميل مي شود كه انسان ها به خوبي و شادي زندگي كنند، در نتيجه سرنوشت آن خدا به ميزان رضايت مردم نسبت زندگي بستگي دارد. بنابراين در اين روز مردوك به همراه خدايان به اتفاق يكديگر با شهر بابل تجديد پيمان مي كنند و سپس او به خانه آسماني خود يعني بهشت مي رود.

روز دوازدهم

آخرين روز از اكيتو است. همه خدايان به نيايشگاه مردوك بازمي گردند و زندگي روزمره در بابل، نينوا و بقيه شهرستانهاي آشوري از سر گرفته مي شود.

اين جشنواره در عصر آهن آشور به تصويب رسيد. سناخريب پادشاه در 683 پيش از ميلاد دو بنا در خارج از ديوارهاي بلند آشور و همچنين در خارج از نينوا به نام "خانه اكيتو" به پا مي دارد تا برگزاري اين مراسم با شكوه تر برگزار شود.