دكتر فريدون (آتورايا) بت اوراهم

دكتر فريدون (آتورايا) بت اوراهم

"هركس كه از تاريخ نياموزد، لاجرم مجبور به تكرار آن است"
فريدون (آتورايا) بت اوراهم در سال ١٨٩١ در شهر چارباش از توابع اورميه ديده به جهان گشود. پدر او يعقوب بت اوراهم و مادرش اينسوف تيمورز نام داشت. مادر او زماني كه فريدون پسر جواني بود در گذشت. به همين دليل پدرش او را نزد عمويش در تفليس، روسيه، فرستاد. پس از تحصيلات ابتدايي با افتخار، او جذب دانشگاه Saratago در خاركوف ( هارپوت) شد. در سال ١٩١٥ ، در سن ٢٤ سالگي، او از دانشگاه پزشكي فارغ التحصيل شد. سپس به دانشگاه ارتشي لنينگراد رفت. عشق به ملت آشور از همان دوران كودكي همراه او بود و با او رشد كرد. او روياي روزي را مي پروراند كه او ملتش را به سمتي سوق دهد تا سرنوشت و قوانين خود را تعيين كنند. 
پس از فارغ التحصيلي، او به عنوان پزشك در ارتش روسيه آغاز به كار نمود و در زمان WWI او رئيس بيمارستان ارتش گرجستان بود و سپس به عنوان رئيس پزشكان شمال و جنوب خط آهن قفقازي انتخاب شد كه در آن زمان، روسيه از طريق اين خطوط آهن مشغول انتفال دادن نيروهاي خود از طريق خط آهن بود. در سال ١٩١٧ او به عنوان مدير ارشد ماليات اتحاد جماهير شوروي ترفيع رتبه يافت. 
دكتر فريدون سپس به عنوان پزشك به نيروهاي ارتش روسيه در ايران ملحق شد و در تيپ ٤٩٢ بيمارستان ارتش در خوي و همچنين به عنوان يك مامور سياسي مشغول بكار شد. در طول اين مدت، او بطور سر سختانه اي براي خانهء ملتش و آشوريان تلاش مي كرد. او بسيار مورد احترام و تكريم مقامات عالي رتبهء روس بود و هر آنچه مي خواست برآورده مي شد. او در تفليس انجمن آشوريان، جبههء آشوريان متحد و اتحاديهء ملي آشوريان در اورميه را افتتاح نمود. و از طريق اتحاديه ملي آشوريان در اورميه ٢٥٠ جوان آشوري را براي آموزش هاي نظامي و در خواست از دولت روسيه براي گرفتن تجهيزات و ارتش براي باز پس گيري نينوا به روسيه فرستاد. همچنين در اين زمان، معاون وزير روسيه - كيرزانوف - تدارك كميته اي را براي مهاجرين ترتيب داد. هزاران آشوري كه از قتل عام و گرسنگي فرار كرده بودند توسط اين كميته سر و سامان گرفتند. در سال ١٩١٧، ارتش روسيه در ايران ٢٠٠٠ سرباز آشوري را مورد اموزش قرار داد تا هستهء اصلي ارتش آشور را كه بعدها تحت فرمان مار بنيامين شيمعون، رهبر كليساي شرق آشوري را در امدند را تشكيل دهد. 
دكتر فريدون همچنين يه نويسندهء قابل و شاعري توانا بود. از نوشته هاي او مي توان به 
Balbati Kamayi
Dianta D'kidvi
Kala D'Karna
Sluta D'Milat
Shari Al Tiata Nahravati Di Urmi
و شعر محبوب و معروفش
Ya Nishra Di Tkhumi
كه توسط گابريل صياد و آشور بت سرگيس به صورت آهنگ در امده است. 
همچنين او در مسكو و تفليس كتابخانه هاي آشوري بنيان نهاد و "مجلهء آشوريان" را تحت عنوان "Nakusha" را به چاپ رساند كه هدف آن بيدار كردن تب ملي گرايي در مردم آشور و رسيدن به خانه ء ملي براي آشوريان بود. بسياري از مقالات او در مجلهء "Kokhwa" در اورميه به چاپ رسيدند. 
در فوريه ١٩١٧ و پس از انقلاب روسيه بسياري از روشنفكران آشوري از آن استقبال كردند. همزمان با اين واقعه دكتر فريدون آتورايا، رابي بنيامين بت ارسانيس و دكتر به به پرهاد اولين اعلاميه ملي را انتشار دادند - حزب سوسيالي آشوريان -. 
بسيار تاسف بار است كه در طول انقلاب بورژوازي روسيه اتحاديه ملي آشوريان و حزب سوسيالي آشوريان و همچنين آرشيو دكتر فريدون نابود شدند. مربي برجسته و تاريخدان معروف، ام. سركيسوف (Rabbi Ljova) در آرشيو خارجي روسيه، مقاله اي به نام "بيانيهء اورميه براي اتحاديه آشور آزاد" را پيدا كرد كه در ٢٠ پاراگراف تهيه و توسط دكتر فريدون به زبان آشوري در آپريل ١٩١٧ كامل شده بود. در پاراگراف اول اين مقاله، دكتر فريدون به شفاف سازي تعقيب و رقابت در اتحاديه و ايجاد يك روسيه دمكراتي تر پرداخته بود و هدف وحدت آشور آزاد، را ايجاد بك ملت خود مختار در محدودهء اورميه، موسل، تورابدين، نسبين، جزيزه و جلو مرك و الحاق به روسيهء آزاد بزرگ براي روابط اقتصادي و ارتشي. 
برداشت روسيه از جنگ ١٩١٨ و قتل مارشيمعون بنيامين، تاثير بسزايي بر ملت آشوري نهاد. مهاجرت عمومي، تلفات سنگين و غيبت يك فرماندهء بزرگ، باعث فروپاشي سياست هاي ملي و نيروي نظامي شد. اكثريت اعضاي اتحاديهء ملي آشوريان در تفليس گرد هم امدند. در اين زمان، اتحاديه تحت نظر دكتر فريدون گرد هم امدند. اگرچه بعضي از اعضاي آن در خواست راي گيري دوباره دادند و به دكتر فريدون آتورايا تهمت مزدور انگليسي و فرانسوي بودن؛ زدند و به همين بهانه او را بارها به زندان رژيم انداختند. بعد از ظهور قدرت شوروي در ايران، دكتر فريدون به اميد بازگشت به اورميه و سلماس، در سال ١٩٢١ به ديدار آقاي G. Chicherm، وزير امور خارجهء روسيه رفت كه نتيجه اي در بر نداشت. در سال ١٩٢٤ دكتر فريدون توسط KGB به جرم افكار متعصبانهء ملي گرايانهء آشوري دستگير شد. 
گفته مي شود دكتر فريدون آتورايا در زندان مسموم شده است. اگر چه دولت گرجستان هر گونه دخالتي را در مرگ او رد كرد و با پا فشاري اسرار داشت كه او خود را در زندان حلق آويز كرده است. عده اي نيز عقيده دارند كه با اتهام جاسوسي براي انگليس، KGB او را پشت ميله هاي زندان كشته است. 
آخرين نامهء او به تاريخ ٣٠ اگوست ١٩٢٦ به دادگاه عالي عدالت اتحادير جماهير شوروي عنوان آن "پروندهء جاسوسي من، به تدبير دشمنان شخصيم بوده" فرستاده شده بود. 
اين نامه شامل ٢٤ پراگراف است كه شجاعت و پايداري دكتر فريدون را نشان مي دهد. او در سال ١٩٢٢، با سونيا ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج دو فرزند بودند. پسري به نام سرگن و دختري به نام نلي؛ كه هم اكنون خانوادهء او در شيكاگو زندگي مي كنند. 

 

لينك آهنگ در YouTube: