نستوريان ايران چه شدند؟

نستوريان ايران چه شدند؟

مسيحيت در ايران گرچه دايره گستره اي از لحاظ قومي داشته است اما همواره آشوريان به عنوان يك گروه قومي با سابقه ديرينه و پيوسته به تمدن كهن آشور ، به عنوان قديمي ترين گروه قومي مسيحي شناخته مي شوند. گروهي كه بخش عمده ايشان امروزه خود را منتسب به كليساي شرق آشوري مي دانند . اين در حالي است كه در متون تاريخي كمتر نامي از كليساي شرق آشوري برده شده است. به طور كلي در ابتداي ورود مسيحيت به ايران سخن از كليساي ايران به صورت كلي است و در دوره هاي بعد نام كليساي نستوري تا حد زيادي به صورت غالب در متون استفاده مي شود. هر چند امروزه كمتر آشوريي اين مسأله را مي‌پذيرد كه كليساي شرق آشوري ماهيتي يگانه با كليساي نستوري داشته باشد و اغلب آن را يك اشتباه تاريخي مي‌دانند (اطلاع رسانان تحقيق).پرلي نيز بر اين نكته صحه مي‌گذارد و معتقد است اين “ وجه تسمية مناسبي ”براي آشوري هاي ايران نيست(88 : 1350).

اما ريشه هاي تاريخي اين موضوع به اسقف قسطنطنيه يعني نستوريوس ( متوفي به سال 451 م.) باز مي گردد. او كه يكي از شخصيت هاي صاحب نفوذ در كليساهاي شرقي[i] بود با اعلام عقايدش در مسيحيت تحول و شاخه جديدي ايجاد كرد .او عقيده داشت كه مسيح (ع) داراي دو جنبه يا نمود است؛ يكي خدا و ديگري انسان و حضرت مريم(س) مادر انسان است نه مادر خدا (مالرب، 83 :1381). بطن مريم (س) چون زنان ديگر بوده و فرزند او فردي از افراد بشر محسوب مي‌شود كه داراي قدرت روحي بالايي بود ، به طوري كه الوهيت در او ظهور كرد(ناس، 426 : 1348؛ مشكور،185؛1377).

با انتشار و اعلام اين عقايد در ملاء عام، خشم دين مندان برانگيخته شد. بسياري به رد او همت گماردند. آن ها كه معتقد به اين انفصال نبودند و مسيح را داراي ذات يكسان ـ الهي، بشري -مي‌دانستند، در مقابل عقايد نستوريوس به مخالفت پرداختند. با  اوج گرفتن عقايد نستوريوس در شهر اورفا در 431 م استفان امپراطوري روم شرقي به فرمان امپراطور قسطنطنيه براي حل اختلاف خود در شهر افسس شورايي تشكيل دادند. تصميم شورا به بركناري نستوريوس از مقام اسقفي و خروج او از ادسا بود. بعد از اين مسأله پيروان نستوريوس به شدت مورد آزار و اذيت قرار گرفتند و همين مسأله موجبات مهاجرت آن ها  به نواحي شمال غربي ايران شد (حكمت، 346 : 1345).

جز اين در دوران رواج انديشه‌هاي نستوريوس و پيش از آن اكثر ايرانيان در ادسا تعليمات ديني مي‌ديدند. چرا كه در آن زمان، ادسا در مرز ايران و عراق متعلق به ايران بود و خود يكي از مدارس مهم براي تدريس علوم الهي محسوب مي‌گرديد. به اين طريق اغلب اين افراد كه در اين دوره با تعليمات نستوريوس آشنا شده بودند در مراجعت به شهرهاي خود، مبلغ افكار نستوريوس مي‌شدند (ميلر، 298 : 1931). به اين طريق عقايد نستوريوس به راحتي وارد ايران شد و در بين آن ها رواج يافت.

اما عامل اصلي پذيرش و معروفيت كليساي ايران به نستوري در زمان پادشاهي فيروز ساساني اتفاق افتاد. در اين دوره شخصي به نام بارسما (Barsoma ) كه اسقف شهر نصيبين بود مورد توجه فيروز شاه قرار گرفت. او معتقد به انفصال كامل كليساي ايران از كليساي روم بود. گرچه كليساي ايران طبق تصميمات شوراي داديشوع در 421 م از كليساي روم جدا شده بود اما پيش از اين در 410م اعتقاد نامة نيقيه را كه در كليساهاي رومي تصويب شد، پذيرفته بود. بر طبق اين اعتقاد نامه مسيح (ع) همچون پدر داراي ازليت محسوب مي‌شود و جنبه هاي الهي او بسيار قوي است. و نمي توان او را مخلوق محسوب كرد. اين اعتقاد نامه در 325 م منعقد شده بود و از آن جايي كه پس از انفصال كليساي ايران از روم هنوز اعتقاد به آن همچنان قوت داشت بار سما تصميم گرفت با نستوري كردن كليساي ايران، براي هميشه كليساي ايران را از روم جدا كند. فيروز شاه نيز نظر او را پسنديد و بارسما به همراه لشگري براي نستوري كردن كليساهاي ايران اقدام كرد. به اين طريق انفصال كاملي بين كليساي ايران و روم رخ داد

(ميلر،299 :1931).

مرحوم نفيسي نيز به حضور مبلغان نستوري در ايران اشاره مي كند و آن را ناشي از سياست پادشاهان ساساني براي جدايي كليساي ايران از كليساي روم مي‌داند (15 :1343) .

اكثر آشوريان امروزه اين مسأله را رد مي‌كنند و برخي معتقدند كليساي ايران پيش از حضور و در اوج عقايد نستوريوس ، صاحب چنان نظرياتي بوده و به همين دليل نيز عقايد وي در ايران مورد پذيرش قرار گرفته و به اشتباه كليساي ايران (كليساي شرق آشوري) نستوري خوانده شده است (اطلاع رسانان تحقيق)

به هر روي امروزه ، تقريباً نامي از كليساي نستوري حداقل در ايران وجود ندارد. اما همچنان عقايد وي رايج است. نكتة قابل توجه اين كه كليساي چين و هند نيز به همين نام خوانده مي‌شدند. علت اين امر رواج مسيحيت توسط آشوري‌هاي ايراني در مناطق مذكور بوده است. به طوري كه امروزه كليساي هند به كليساي شرقي معروف است.

- در آن زمان كليساها بر حسب دو امپراطوري برجستة آن دوره به كليساهاي شرقي و غربي تقسيم مي‌شدند.. مركز كليساهاي شرقي ، امپراطوري روم شرفي، يعني قسطنطنيه بود و مركز امپراطوري روم غربي، روم محسوب مي‌شد.  [i]

سايت آشور: تصوير از چپ به راست اسقف گرموگن ماكسيموف، مطران آنتوني خراپو ويتسكي، اسقف جان گورگيزوف كه در اروميه يا سلماس در سال 1931 گرفته شده است. اسقف جان گورگيزف در سال 1855 متولد و در سال 1960 درگذشت.